کلَ‌گپ

۲۷/۰۲/۱۳۸۵

ژاندارک!؟

ده پانزده سال پیش به یکی از برنامه‌های کانال اول مسکو داشتم نگاه میکردم، یه کپی نیم‌ساعتی از برگزیده مسابقات بسکتبال آمریکا. گاهی هنرپیشه‌ها و شخصیت‌های مختلف رو می دیدم که می اومدن جلوی دوربین و میگفتند:" I love this game ". خصوصاً چهره دوست‌داشتنی آنتونی کوئین، هیچوقت یادم نمیره!

دیشب با خودم بارها این جمله رو تکرار کردم! دیشب طولانی‌ترین تئاتر زنده تلوزیونی رو تماشا کردم، آنقدر هیجانی و گیرا بود که اصلاً نمیتونستم از جلوی تلوزیون تکان بخورم. خدا پدر کارگردان رو بیامرزه که گاهی یه آنتراکتی میداد تا هم هنرپیشه‌ها هوایی بخورند و نفسی تازه کنند، هم یه دستی به طرح نمایش و چگونه‌گی کارش بکشند و هم من هم یه چائی، آبی، ... خلاصه چیزی به نیش بکشم.

دیشب بیش از ده ساعت درگیر تماشای نمایشی بودم که بازیگرانش دقیقاً کسانی بودند که نقش اجتماعی خودشان را بازی میکردند و صحنه نمایش هم مجلس نمایندگان کشور هلند بود.

طرح قضیه هم تا آنجائی که همه کم و بیش شنیده‌اند از آنجائی آغاز شد که انگار یه خانوم جوان سومالیائی که بیش از سیزده ساله در هلند زندگی میکنه، از اون اولین لحظات ورود به هلند در مورد دو چیز به سیستم پذیرش پناهندگی در کشور هلند دروغ گفته: اولش در مورد تاریخ تولد و اسم پدرش، دوم درباره علت تقاضای پناهندگی. غروب پنج‌شنبه در برنامه‌ای شبه‌تحقیقی، با نام: زمبلا یکبار دیگه شرح زندگی و محل و چگونه گی گذران خانوم سومالیائی، آیان هرشی علی - مثلاً نام واقعی اش: آیان هرشی ماگان هست!؟ - به کندوکاو گذاشته شده و در آنجا با شواهد و قرائنی برخورد میکنیم که گویا نه تنها این خانوم در تاریخ ۱۹۷۶ بدنیا نیامده بلکه تاریخ تولدش ۱۹۶۹ میباشد؛ وی اصلاً در جنگ و درگیری‌های سومالی در سالهای اولیه دهه نود نبوده، بلکه سالها پیشتر از آن و بعداز گشت و گذاری در کشورهای مختلف در نایروبی و در آنجا همراه برادرش در خانه‌ای نسبتاً خوب و در محله‌ای مثلاً مرفه زندگی میکرده و در مدرسه‌ای با سطح بالای امکانات تحصیلی و غیره، درس خوانده. بخشی از هزینه‌های تحصیلی وی توسط مرکز تأمین و نگهداری از پناهندگان وابسته به سازمان ملل تأمین میشده و بخشی دیگر را پدر بطور ماهانه برایشان می فرستاد.

برادر آیان، بطور واضح و روشن صحبت از تأئید و حضور آیان در مراسم ازدواجی میکنه که گویا وی با یکی از عموزاده‌های دور که از کانادا آمده بود، کرده و تأکید میکرد که وی با رضایت خاطر و با تمایل به مسافرت به کانادا در مناسباتی نزدیک و حتی هفته‌ای را هم با آقا داماد مربوطه گذرانده. آیان البته در تقاضای پناهندگی اش انگار گفته بود من اصلاً داماد را ندیدم و غیاباً به همسری اش در آمده ام.

همه اینها البته موضوعاتی نبودند که مثلاً کسی به آنها بند کرده باشه و مثلاً گفته باشه که آیان همه اینها رو از خودش ساخته یا اصلاً اتفاق افتاده باشه. آیان در تمام مدت پشت چنین موضع‌ای قرار داشت که انگار پدر در غیاب وی و او را بزور به عقد یکی از فامیل‌هایش در آورده و وی مجبور شده که کشورش را ترک کند و در آن وانفسای عجیب و غریب، حتی‌الامکان مایل هست که هویتش در هلند پنهان مانده تا بتواند تحت حمایت جامعه هلند قرار گیرد. در حالیکه در تمام این مدت نه تنها با پدر تماس مستقیم و مرتب داشته، بلکه آقا داماد نیز به دیدارش آمده و چند روزی هم انگار با هم در همان محلی که کمپینگ و محل اقامت دوره پناهندگی آیان بوده، با وی گذرانده ...

در دومین سال اقامت آیان در هلند و دوره‌ای که وی در انتظار رسیدگی به پرونده تقاضای پناهندگی خود بود، علیرغم این ادعا که مایل هست هویت و محل اقامت وی و بطور کلی خودش مخفی بماند، اما در برنامه‌ای ویژه تلوزیونی شرکت داشت که پرونده پناهندگی وی رو بعنوان نمونه‌ای از کم‌توجهی به حقوق چنین زنان و دختران جوانی، نمایش دادند.

آیان پس از آنکه بالاخره در سال ۹۷ توانست پاسپورت هلندی بگیرد اینجا و آنجا مطرح میکرد که برخی اطلاعات وی در مورد سن و سال، نام اصلی‌اش و حتی حکایت پناهندگی‌اش ساختگی بودند. وی در این دوره به سوی حزب کارگران هلند رفته و در یکی از دفاتر تحقیقی این حزب شروع بکار نمود.

در سال ۲۰۰۲ و با کمک یکی دو تا از زنانی که وی در طی این سالها با آنها در تماس نزدیک بوده، به حزب لیبرال معرفی شده و بالاخره با بوق و کرنا و با سروصدای زیاد علاقه‌مندی‌اش برای پیوستن به حزب لیبرال هلند را اعلام نمود. لیبرال‌ها با خوشحالی تمام او را پذیرفته و او را در لیست کاندیداهای خود جای دادند. از این دوره وی بعنوان نماینده‌ای از حزب لیبرال عضو پارلمان هلند شد.

وی در طی این سالها و بخصوص در سال ۲۰۰۲ عملاً توسط اداره مربوط به مهاجرت و خارجیان، مورد تحقیق قرار گرفته و خودش نیز به صراحت تاریخ تولد و نام خانوادگی متعارف و مورد استفاده خود در سومالی را بارها و در برنامه ها و مصاحبه های مختلف اعلام نمود.

در ماههای اخیر و بعداز شکست سختی که حزب لیبرال در انتخابات شوراهای شهری متحمل شد - که بعنوان نمونه دیگری از شکست مدافعان سیاست‌های نئولیبرالی جنگ طلبانه مورد حمایت جناح‌های حاکم در آمریکا بود - تغییرات معینی نیز در حزب لیبرال انجام شد. عناصری که دامن‌زننده جدال روزمره در قضیه مبارزه با اسلام و بطور کلی تشنج‌آفرینان صحنه غوغاسالاری رسانه‌ای بودند، به تدریج از صحنه کنار می رفتند. یکی از سردمداران و دست‌اندرکاران اصلی سیاست‌های حزب لیبرال، در مصاحبه‌هائی بطور آشکار از آیان هرشی علی و حرف‌های بی سرو ته وی انتقاد کرده و خواست تا حزب او را در چارچوب معینی قرار داده و جلوی شلوغ‌کاری‌های او را بگیرد. در واقع حزب لیبرال برای تسویه‌حساب‌های داخلی خود مهره‌هایشان را یکی یکی جابجا میکردند.

مرگ تئو وان گوگ کسی که مهمترین هنرش انگشت‌گذاردن روی تابوهای جامعه و نفی آنان بود تا در میدان تنفر از خود، اظهار وجود نماید، بازار آدم غوغاسالار دیگری مثل آیان را حسابی گرم کرد. تئو که فیلمی از روی نوشته‌ای منتسب به آیان بنام تسلیم دو را ساخته بود، اندام زنی را نشان میداد که شوهر بنیادگرایش روی بدنش قران را خال کوبی کرده و او هربار برای خواندن نماز چادر نازکی به سر میکرد و با اندامی برهنه میبایست به راز و نیاز با خداوند مشغول باشد.

در سالهای اخیر علیرغم بازی‌های همیشه‌گی رسانه‌ها برای گرم نگه‌داشتن تصور تهدیدی از سوی بنیادگرایان برای جامعه هلند و منجمله برای آیان هرشی علی، با اینهمه دوران افول پدیده " هرشی علی " بود.

پس از برگزیده‌شدن آیان بعنوان یکی از صد تن افراد مطرح سال ۲۰۰۴، وی به مراسمی در نیویورک دعوت شده و همزمان به اقامت در نیویورک و همکاری با انستیتوی تحقیقات استراتژیک - " موسسه اینترپرایز " - ابراز تمایل نمود. در واقع انگار مأموریت وی در هلند به پایان رسیده و یا بهتر بگوییم، نیروهایی که در اشکال و مناطق مختلف به فعالیت معینی و در راستای سیاست‌های معینی مشغول بوده‌اند، حال می باید به پایگاه خود باز میگشتند. در برنامه‌ای که دیشب در لابلای نمایش گسترده کله‌پا شدن پارلمان هلند نشان دادند، نامه کارفرمای جدید!؟ خانوم هرشی علی را منتشر کردند که آنها با کمال میل و با اشتیاق تمام منتظر شروع بکار خانوم آیان هرشی علی هستند و همچنین مطرح شد که ایشان دیروز یعنی پس از کنفرانس مطبوعاتی سری هم به سفارت آمریکا زده و سفیر مربوطه نیز آمادگی کامل خود برای حفاظت از وی را اعلام نمودند.

نکته قابل توجه در نمایش طولانی پارلمانی هلند این بود که بازیگران عموماً فاقد جایگاه روشنی بودند که سالیان سال در آن نقش ایفا میکردند. بازیگران نقش چپ و راست در یک ارکستر عجیب و غریبی قرار گرفته بودند و یکصدا اعلام میکردند که: وزیر مربوطه به ناحق، تابعیت هلندی " آیان هرشی علی " را پس گرفته و در این راه نه تنها توجه‌ای به جایگاه هلند بعنوان حکومتی با " دموکراسی پارلمانی " (؟!) نکرده، بلکه سرعت عمل ایشان، بیشتر نشان از این دارد که وی، تنها به فکر مبارزات درون حزبی خود بوده و خواسته با فدا کردن آیان، خود را مدافع رعایت اخلاقیات در سیاست بداند و پای‌بند اجرای قانون حتی بر علیه اعضای شناخته‌شده خود.

نمایش دیشب با توافقی مسخره مثلاً به پایان رسید که خود نشان میداد از اون اولش هم مسئله‌ای در میان نبوده. آنها به این نتیجه رسیدند که وزیر امور مهاجرین و خارجیان میباید یکبار دیگر با دقت مفاد قانون فوق را مورد مطالعه قرار داده تا بتواند از درون آن تبصره‌های مناسبی برای لاپوشانی قضیه پیدا کند!؟ و اگر چنین چیزی امکان نداشت، سریعاً نسبت به تغییر تابعیت وی با نام اصلی آیان اقدام نماید. در واقع اصلاً آن داستانی که آیان از خود و ظلمهای متحمل شده حتی از طرف پدر و مادر طرح کرده، داستان فرار از منطقه جنگی و غیره، اصلاً مسئله ای نیست و میتوان اینها را که مهمترین سکوی پرش آیان برای طرح مقابله و جنگ با اسلام گرایان بوده، براحتی نادیده گرفت. فقط مهم این است که نام و نام خانوادگی ات درست باشد و یا تاریخ تولدت!؟

شاید تنها یک سوال از میان سوالات مختلفی که از آیان در مصاحبه مطبوعاتی‌اش شد، مبنای درست و منطقی داشته که البته تنها با خنده حضار و لبخندی از سوی آیان بدان پاسخ داده شد: خبرنگار پرسید: آیا بعداز رفتن به آمریکا این امکان هست که بری هالیوود و به کار نوشتن سناریو مثل تسلیم دو، ادامه بدی و یا حتی خودت هم نقشی بازی کنی؟!!! - شاید کنایه ای بود از توانائی وی برای ایفای نقشی که تا کنون در جامعه هلند بعهده داشته!

اگرچه آیان با چهره‌ای اندوهگین به این امر اشاره داشت که سرنوشت محتوم خود را می پذیرد که یکبار دیگر باید چمدانش را ببندد و کوچی دیگر را آغاز نماید، اما تردیدی ندارد که مأموریتی را که برای خود قائل هست کماکان ادامه خواهد داد!؟ و صدالبته اتاق کار شیکی هم که برایش در موسسه " اینترپرایز " آماده کرده‌اند، از همین لحظه مشخص می نماید که سلول انفرادی زیبائی در انتظار اوست تا ثمره تلاش چندین ساله گذشته خود را همانقدر که شایسته‌اش بوده دریافت نماید.

جالب‌ترین بخش سناریوی اجرا شده در طی روزهای گذشته، این بوده که با تمام تلاشی که کردند، نتوانستند مسئله کنار گذاشتن - بهتر بگویم پایان یافتن پدیده‌ای بنام "آیان هرشی علی" - را به دوش بنیادگرایان و چپ‌ها بیاندازند! حتی پخش کاریکاتورهائی نظیر کاریکاتور پائین نیز نتوانست برایشان کاری بکند!


This page is powered by Blogger. Isn't yours?