کلَ‌گپ

۰۷/۰۹/۱۳۹۰

تحریم، اسم رمزی برای شبکه موازی اقتصادی!

تو اخبار صحبت از این هست که برخی کشورهای اروپائی و آمریکا و سازمان ملل و اینا تو فکر تحریم اقتصادی سوریه بخاطر نقض حقوق بشر هستند. حالا بماند که ما بالاخره نفهمیدیم این بشر مورد علاقه اونا کی‌ها هستند و حقوق‌شون چه فردی و چه اجتماعی چه صیغه‌ای هست؛ با اینهمه ذهن سریعاً میره سراغ یک جنبه دیگری از قضیه تحریم!

معمولاً در زمان تحریم، خصوصاً مایحتاج عمومی و یا حتی برخی کالاهای لوکس و اینا، از آنجائی که کشورهای مورد نظر برای تحریم، ارتباطات معینی با بازارهای بین‌المللی دارند و کالاهائی رو از اینجا و آنجا تهیه و در بازار داخلی به فروش می رسونند، نتیجه‌تاً هم بازار به آن کالاها و استفاده از آن عادت کرده و هم شبکه‌ای وجود داره که در تهیه و فروش و بطور کلی سود حاصل از آن درگیر هست. حالا وقتی تحریم بکار میاد، همانها باید برن سراغ یه عده دیگه‌ای در این جهان درندشت و با استفاده از امکانات اونا، همان کالاها رو با قیمت‌های بیشتری تهیه کنند. در واقع سود‌برندگان اصلی طرح مسئله تحریم، عمدتاً اونائی هستند که شبکه موازی قاچاق کالا و اسلحه و بسیاری چیزای دیگر رو سازماندهی و امورشان از این راه میگذره. در نگاهی چنین ساده به قضیه هست که می بینیم، اکثر اونائی که در مجموعه الیت سیاست‌مداران در جهان صحبت از تحریم و امثالهم می کنند، هم در جهت تقویت شبکه موازی مورد نظر هستند و هم، جاپای سیاستمدارانی رو در کشور مورد نظر محکم می کنند که با چنین شبکه‌ای در ارتباط بوده و یا استعداد دارند تا قرار بگیرند.

تنها چیزی که این وسط نقش مضحکه‌ای رو بازی میکنه، همانا حقوق بشر و دموکراسی و اینجور حرفهاست. در این راستاست که میشه دم و دستگاه مورد نظر و سیاستمداران مرتبط و باندها و بافت‌های چنین قضایائی رو شناسائی کرد؛ هم اونائی که در کشور مورد نظر زمینه‌ساز نمایشاتی میشوند که طرف مقابل با استفاده از رسانه‌ها و قدرتی که در جهان داره، بتونه اونا رو محکوم کنه؛ و هم این باصطلاح رهبران سیاسی در جهان بازهم به اصطلاح آزاد که سر دیگر طناب رو دارند.

در این میان اما، هستند و همیشه بوده‌اند افرادی که در میادین مورد نظر به بازی گرفته شده و جاجای آن هستند افراد و مهره‌هایی که سوخته شده و به گوشه‌ای پرت میشوند.

توجه و دقتی که بتونه آدمی رو از بازیچه‌شدن در چنین منجلاب‌هایی حفظ کنه، کار بسیار دشواری است؛ نه حتی در تقابل با مهره‌های اصلی سیاست‌ساز جهان و منطقه و بومی، بلکه در برخورد با آن باصطلاح رهروانی که در راهی گنگ و حتی خطا طی طریق می کنند و ترا برای لحظه‌ای مکث و تقاضا برای توجه به تمسخر میگیرند و اساس سوالات ترا به تردید میبرند و ... خلاصه یک ترور شخصیت جانانه‌ای در انتظارت خواهد بود.

 

من اما ترجیح میدهم مدام این سوال را برای خود طرح نمایم: ثقل زمین کجاست؟ من در کجای جغرافیای زمین ایستاده‌ام!


This page is powered by Blogger. Isn't yours?