کلَ‌گپ

۰۷/۰۱/۱۳۹۴

بلندگوها و انگشت اتهام؟



از اولین لحظه ای که خبر سقوط هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمائی جرمن وینگز بعنوان یکی از شاخه های شرکت هواپیمائی لوفت هانزا بعنوان سرتیتر خبرها اعلام شد، مهمترین دلیل قابل پیش بینی سقوط آنرا، از کارافتادگی سیستم های تنظیم فشار داخلی و هماهنگی آن در شرائط ویژه را بعنوان یکی از علت های شناخته شده در این نوع از هواپیماها اعلام کردند. هنوز یک یا دو روز از بیان چنین اخبار و اطلاعاتی نگذشته بود که انگار بالاخره کسی را یافته اند تا بعنوان مقصر معرفی کرده و تمام کاسه و کوزه ها را سر وی بشکنند. توضیحات بعدی بعنوان علت سقوط آنهم توسط دادستان شهر مارسی - در ماجرائی که ابعادی بین المللی داشته و موضوعی بوده که از رئیس جمهور فرانسه تا مرکل و شاه اسپانیا و فلان و بهمان هم درباره اش صحبت کرده بودند - وارد معرکه شده و گفته: فلانی در کابین رو بسته و هواپیما رو سقوط داده. با این حساب نه شرکت ایرباس سازنده هواپیما عامل سقوط بوده، نه سیستم کنترل روزمره هواپیما، نه سهل انگاری های متعارف در ارتباط با شرکت های باصطلاح ارزان مسافرکشی، هر چه بوده میباید به این داستان ابلهانه گوش فراداده و باور کنیم حدود نزدیک به نیم ساعت پس از پرواز خلبان اصلی رفته دست به آب و کمک خلبان هم با کمال آرامش دگمه را زده و در کابین رو قفل کرده - حتی یک پیام اضطراری کمک S.O.S. هم فرستاده و بعد هواپیما رو با شدت به کوه کوبیده و وسائل مردم رو در شعاع چندین کیلومتر پخش کرده!
ایرادات این داستان آنقدر زیاد هست که نمیدانم بالاخره رسانه های فریبکار این بوق های متنوع چرندیات چطور آنها را سرهم خواهند آورد. هواپیمائی که با سرعت بیش از هفتصد کیلومتر در ساعت به کوه می خورد منفجر شده و آتش خواهد گرفت. از دود سوخت ناشی از این آتش سوزی میتوان براحتی محل اش را تشخیص داد - چیزی که گفته میشد ساعت ها دنبال هواپیما گشته اند تا محل آن را پیدا کنند - یکی را پیدا کرده اند که هنوز برای خودکشی و خودکشاندن یک جمعیت نزدیک به صد و پنجاه نفری وی نتوانسته اند داستانی سر هم کنند. کسی که از روان مناسبی برخوردار بوده و بیش از یکسال و نیم هست که مشغول به کار و کمک خلبان بوده، چطور میتوانسته به چنین موجود خطرناکی تبدیل شود؟ حال آنکه بعداز بیرون کشاندن ایرباس از نوک تیز اتهام سقوط، حال شرکت جرمن وینگز و به عبارتی لوفت هانزا تلاش می کند به آرامی پای خودش را هم کنار بکشد؛ نه بررسی متداول هواپیما برای پرواز، خلبان ها از نظر سلامت روحی و جسمی و غیره ... تنها و تنها باید یک نفر را متهم کرد و این اتهام ضمناً نباید به گونه ای باشد که انگار مسئولیت جان مردم را به دست فرد دیوانه ای سپرده اند، بلکه باید صحبت از جنون آنی باشد.
فقط معلوم نیست چنین فردی که قصد خودکشی داشته و کشتن یک گروه آدم را در برنامه، چطور با خونسردی تمام پرواز رفت را انجام داده و در تمام این مدت هم مصاحبت معقول و متعارفی با کاپیتان داشته و تنها در لحظه خاصی هواپیما را به کوه زده...
ما در عرصه اطلاعات عمومی و کارکرد رسانه ها در دنیای مضحکی زندگی می کنیم؛ وقاحت رسانه های مسلط به حدی شده که هر مزخرفی را بعنوان سند و مدرک از کلاه جادوئی خود بیرون کشیده و به خورد خلق الله می دهند.
بدبختی بزرگتر البته آن است که هیچ و تقریباً هیچ امکان مستقلی هم وجود ندارد که روندهای حقیقی رویدادها را مورد بررسی قرار داده و اطلاعاتش را در اختیار عموم قرار دهند.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?