کلَ‌گپ

۱۱/۰۲/۱۳۸۶

اولین پست در ماه می

به اصرار برادرزاده‌ام، فیلم " اخراجی‌ها " ساخته ده نمکی رو دیدم و به جرئت می تونم بگم: کارگردان از این بهتر نمی تونست از پایگاه اجتماعی خود دفاع کرده و براشون ارزش اجتماعی بسازه.

این فیلم که شباهت‌هائی بسیار ظاهری با فیلم‌هائی نظیر " مارمولک "، " لیلی به جبهه می رود " از یک سو و فیلم‌های قبل و تقریباً بعداز انقلاب مسعود کیمیائی داره، سعی میکنه هم مسئله جبهه و اسلام و تیره‌های مختلفی از رفتارهای مذهبی و اسلامی رو به نمایش بذاره و هم، مبلغ نوع خاصی از لمپنیسم باشه که براستی هم پایگاه مناسب و مورد استفاده حزب‌الله در تمامی سالهای بعداز انقلاب بوده.

ابزارهای مورد استفاده در این فیلم، تمامی آن چیزائی است که نه تنها منتجه بلکه خود زمینه‌ساز فروریخته‌گی فرهنگی جامعه هست. از لاتی که مثلاً در دفاع از ناموس • ترمززدن یه ماشین زیر پا دختری که مثلاً این آقای لات عاشقش هست - شیشه‌های ماشین رو خورد میکنه و به زندان میره؛ تا آزاد شدنش و گیوه پاشنه خوابیده و نصیحت‌کردن یه بابائی در مورد اعتیاد و خلاصه کلام اینکه همه وجنات کلاسیک لمپنیسم در قهرمان مورد نظر ده نمکی وجود داره. زندگی‌اش از قبل جامعه میگذره - که البته ده نمکی توضیح نداده که این اراذل و اوباش رو بطور سیستماتیک و با بودجه‌های ویژه نگهداری میکنند و چطور از شبکه گسترده مساجد و انجمن‌های مختلف و اینها، آنها رو شناسائی و به لشکر ویژه منتقل میکنند - به هیچ چیزی اعتقاد نداره و ضمناً انگیزه‌اش برای شرکت در جنگ فقط و فقط مسابقه لات‌بازی‌اش هست و بس.

در این فیلم هرچیزی که نشانی از لمپنیسم داشته باشه رو استفاده کرده‌اند. بطور باسمه‌ای یه بابائی رو هم بعنوان نیروهای سوسول خارج‌نشین که خواسته در جنگ شرکت کنه، وارد مجموعه کردند؛ آخوند محل و حاجی بازاری و خلاصه همه و همه جزء مخلصان شرکت در جنگ‌اند و در این میان یه بابائی هم پیدا میشه که اعتقاد داره این اراذل و اوباش قابل تغییر‌اند و سعی میکنه با همزبانی کردن با آنها و ادا و اطوارهایی در استفاده از دستمال یزدی و ...

خلاصه کلام اینکه این ده‌ نمکی حسابی از خجالت نوچه‌هایش در اومده و اونا رو با یه فیلم آورده وسط صحنه!

حالا تو این وسط مونده‌ام که به برادرزاده‌ام که مثلاً از این فیلم خوشش اومده و یه خورده خندیده، چی بگم!؟ چه میشه گفت واقعاً که فیلم و سینما و کتاب و هر آنچیزی که نام ابزارهای فرهنگی به خود گرفته‌اند، بیش از تخدیر و نابودی و تحمیق اذهان کار دیگری که نمیکنند.

 

تا یادم نرفته یه نکته‌ای رو هم درباره فیلم " مرگ یک رئیس جمهور " بنویسم. این فیلم که یکی از شاهکارهای ویژه اتاق‌فکرهای سی آی ای هست، با چنان مهارتی از تنفر خود دامن‌زده نسبت به شخصیت منفوری از جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا استفاده کرده و تصوری از ترور وی رو شکل‌داده که شاید در اولین واکنش ساده بسیاری از بینندگان این فیلم، احساسی از رضایت رو دامن میزنه. وقتی داشتم این فیلم رو از سایتی دانلوود میکردم، در بخش نظرخواهی مرتبط به این فیلم، چندنفری نوشته بودند که: همین که در یه فیلم هم شاهد کشته‌شدن جورج بوش باشیم، خودش مزه میده!

این فیلم رو در شکل و شمایلی از یک فیلم مستند تهیه کردند که انگار بعداز مرگ بوش تهیه شده و مثلاً تاریخ آخرین ماههای سال ٢٠٠٧ رو داره. تمامی صحنه‌ها دامن‌زدن به این تصور هست که اولاً بوش و یا بطور کلی کسی که مسئولیت مدیریت جامعه رو به عهده میگیره، همه کاره و در واقع امر هم مسئول هست؛ ثانیاً واکنش‌های اون بسیار خونسرد، مدبرانه و بجای خود حاوی قدرتی خودویژه بوده.

ترفند دیگری که با مهارت تمام سازماندهی شد، بوجودآوردن چندین مرکز مختلف بعنوان نیروهای بالقوه برای انجام ترور رئیس جمهور بوده که سعی کردند تا انتهای این فیلم هیچ پاسخ دقیقی به قضیه ندهند که بالاخره چه کسی مسئول این قتل بوده. با این کار، تمامی آن مجموعه بصورت متهمینی بالقوه در ذهن تماشاگر باقی می مانند و کارگردان تماشاگر رو به قضاوتی میکشونه که مواد اطلاعاتی‌اش همان‌هائی هست که فیلم در اختیارش قرار میده. در واقع امر تماشاگر از یک تخیل و یک فضای داستانی، بطور مستقیم به یک نتیجه‌گیری عملی و واقعی سوق داده میشه تا عده‌ای رو حتی بدون انجام کمترین خطائی، بصورت دشمنانی بالقوه ببینند.

 

در این فیلم که با کیفیتی بسیار ویژه تهیه شده و با امکاناتی گسترده برای دانلوود و برداشت مجانی از طریق شبکه اینترنتی در دسترس همگان قرار گرفته، تبلیغ ویژه‌ای هم وجود داره برای نیروهای امنیتی و سعی شده تا تمامی اعمالی که آنها انجام میدهند رو بعنوان وظیفه‌ای اجتماعی و در راستای حقوق جامعه نمایش بدن. تهیه فیلم از تک‌تک افرادی که در فلان و بهمان تظاهرات ضد جنگ و یا برای فلان و بهمان حقوق نقض‌شده اجتماعی در تظاهرات شرکت میکنند؛ دستگیری آنان و رفتارهائی که مجبور!! به انجام آنند تا فرد در زمان لازم اطلاعات مناسب در اختیارشان قرار بده و ... از سوی دیگر، تلاش برای متهم‌کردن ملیت‌های مختلف دیگر بعنوان طراحان و یا حامیان طرح و طبعاً معقول بودن واکنش نسبت به آن کشورها و ... همه و همه این اجزاء با مهارت ویژه‌ای تهیه شده که به صراحت میتوان گفت نقش ویژه‌ای در انحراف اذهان میتونه بازی کنه.


This page is powered by Blogger. Isn't yours?