کلَگپ | ||
۲۷/۱۲/۱۳۸۳" دستآندوم " – کاندومی برای دست!
اونائی که از هر چیزی نمائی، تصویری، مجسمهای و خلاصه چیزی ثابت و بی جان می سازند، یه خطائی مرتکب میشن و جالب اینجاست که تخریبکنندگان مجسمهها و تصاویر و اینها هم بنحوی از انحاء همان خطا رو تکرار می کنند! چنین چیزهائی رو ما بارها و در قضایای مختلفی و منجمله در انقلابات دیدهایم. تا آنجائیکه طالبان خودشو درگیر نابود کردن مجسمه بودا کرد و یا حتی وقتی میرسیم به قضایائی مثل سنن و آداب و اینها که یکی، اجرای مراسم چارشنبه سوری رو در نظر داره و دیگری، مخالفت و ممانعت از اون رو و این وسط، عدهای هم در تائید و یا رد این و آن چیزی می نویسند... در کنار همه اینها موضوع مسخرهای هم اخیراً در هلند کشور محل زندگی من رخ داده. شهرداری شهر لاهه – شهری که محل دادگاه بینالمللی بالاخص در رابطه با نقض حقوق انسانی و حقوق بینالملل و از این قبیل هست! – طی حکمی اعلام کرده که از این به بعد، افرادی که از دست دادن با کارمندان ( بالاخص کارمندان رسمی دولت در محدوده شهرداری ) خودداری کنند، حقوق ماهانهشان ( که البته اشاره به کمک هزینههائی داره که برای افراد سالمند، بیکار و یا جدیدالورود به کشور هلند پرداخت میشه ) به نسبتی تا بطور کامل قطع خواهد شد؟! قضیه از این قرار بود که چندین ماه پیشتر از این و در پی داغ شدن مباحثات پیرامون حضور خارجیان در هلند – این بحث هیچ وقت قطع نشده تنها شدت و حدتش گاهی بالا و پائین رفته! – وزیر امور خارجیان در کابینه، به مسجدی رفته و علیرغم تمامی آدابی که معمولاً توسط اروپائیان در زمان ورود به مسجد رعایت میشه، ایشان وارد مسجد شده و در حالیکه انگار تعمدی در نمایش این چنین صحنهای در رسانههای عمومی بوده، دستش را بسوی ملای مسجد دراز میکنه که باهاش دست بده. مرد از دست دادن خودداری کرده و دستش را بعلامت احترام روی سینه اش گذاشت. خانم وزیر این کار را اهانت به خود تلقی کرده و خواستار توضیح شد. آنها هم تاکید کردند که در تبعیت از مناسک مذهبی شان مجاز به این کار نیستند و باقی قضایا که فکر می کنم برای امثال ما که از چنان جوامعی هستیم، موضوع تازهای نیست. روزها و هفتههای بعدی نیز در اینمورد مباحثات زیادی در گرفت. منجمله اینکه از طرف بسیاری از روشنفکران جامعه این نکته تاکید میشد که: چطور وزیر امور خارجیان به این قبیل امور مناسک و رفتارهای مذهبی آشنائی ندارند؟ آیا همین ایشان اگر برای ورود به کلیسا سن پیتر در واتیکان بروند، مجبور نیستند که روسری سرشان بگذارند؟ اقدام اخیر شهرداری لاهه در اصرار به اینکه چنان افرادی میبایست با کارمندان زن یا مرد مقابل خود دست بدهند، تاکیداتی بسیار احمقانه است و فعلاً به گزارش روزنامهها اولین فردی که حقوق یکماه خود را در این رابطه از دست داده، از آنجمله هست. وقتی وکیل فرد مربوطه به اینچنین حکمی و چنین قانونی اعتراض کرد، شهرداری برای چاره جوئی پیشنهاد کرد که بهتر است طرف دستکش به دست کرده و بدینوسیله هم از تماس مستقیم پوستی جلوگیری میشود و هم خواست آنها مورد اجابت قرار میگیرد!! می بینید، این هم ماحصل حضور تفکر مدرن اروپائی در پاسخ به خطاهای ساده لوحانه جهان عقب مانده! فکر می کنم بعداز اینهاست که ما شاهد وارد شدن جنس تازهای به بازار باشیم: " دستآندوم " - کاندوم دست! و انواعش را هم میتوان تا مچ، تا آرنج و یا حتی تا سرشانه در بازار دید که چطور بعداز اینها زن و مرد از ادیان مختلف مجاز می شوند دست در دست هم اینطرف و آنطرف بروند بدون اینکه از نظر دینی خود را گناهکار تشخیص دهند! وقتی این موضوع رو در صحبتی تلفنی با یکی از دوستانم صبح امروز مطرح کردم گفت: من که از همین الان منتظر " لب پوش!" هستم! |
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشتههای قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمههایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشتها *تماس بایگانی:
|