کلَگپ | ||
۲۰/۱۲/۱۳۸۱
خب، نمرديم و چشم ما به عملكرد ” سلاح هاي كشتار جمعي“ روشن شد. واقعاً كه چيز غريبي است. بي انصافها هيچ عرصه اي رو برايمان باقي نذاشتند. ديگه هيچ جائي امن نيست. تا همين چند وقت پيش فكر ميكرديم كه بهرحال لقمه ناني مي خوريم و شكري بجا آورده و با شكم سير آرزومند پايان يافتن گرسنه گي خواهيم شد. اما انگار همه اينها توهمي بيش نيست. ديگه معلوم نيست كه به كجا و يا حتي كدام سياره بايد گريخت.
يكي دو هفته است كه در هلند خبر از بيماري مرغها پخش شده. اينكه چند مدت اين بيماري وجود داشته و چه ميزان خسارت ببار آورده بماند. تصورش را بكنيد، بمباران شيمائي آنها ديگه از هوا و از بالا نميخوره به سرمون. ما خودمون و با دستهامون و با پرداخت پول ما به ازاء آنها، اين شيميائي شده ها رو استفاده كرده و ... آنوقت حق ما نيست از بيماري هائي بناليم كه حتي عقل جن هم بهش نمي رسيد؟
يه چند سالي پيشتر از اين صحبت از بيماري گاوي بوده. يكي دو هفته پيش گوينده اخبار حكايت از اين داشت كه خوشبختانه آمار تلفات انساني ناشي از بيماري گاوي تقريباً در همان محدوده اي باقي مانده كه در سال گذشته بوده، چيزي در حدود هفتاد نفر در انگلستان... انگار آن هفتاد نفر خودشان كرم داشتند و رفتند گوش بيمار خريدند.
حالا ما فقير بيچاره ها كه مواد غذائي مون رو سعي ميكنيم از بين آنهائي انتخاب كنيم كه قيمتشان پائين تر است، طبيعي است كه خودمان را درست مثل هدف براي تيراندازي در تيررس شليك شيميائي ها قرار دهيم.
نه فكر كنيد كه مواد غذائي گياهي، دست كمي از اينها داره. وقتي روزهاي سه شنبه به بازار روز شهركمان ميرم. از اين همه دكه ميوه و سبزي جات و اينها حتي در راه خدا يه ذره عطر و بوئي به مشام نميرسه. خربزه و خيار و گوجه و سيب، همه و همه يه بوي شبيه به هم دارند. چيزي كه هرچي باشه ربطي به تحريك امحاء و اعشاء ما ندارد. اونم امثال ما كه از آلوچه هاي نارس نيز نمي گذشتيم و همچين كه از بغل درخت آلوچه رد مي شديم، انگار آلوچه ها با صداي بلند فرياد ميزنند: تو رو جون مادرت، نامردي اگه منو نچيده و نخوري...
واسه همينه كه يكي از تفريحات ويژه من در تابستان پياده روي و چيدن تمشك در جنگل هست. درست در محل توليد مشغول مصرف ميشوم. بدون اينكه دستهاي ديگري در اين كار دخيل باشند. حتي ترجيح ميدهم خاك احتمالي روي آن تمشك ها باشد، اما به زور مواد شيميائي عجيب و غريب، اونو از ماهيت اصلي اش دور نكرده باشند.
خلاصه ناامني سفره گسترده اي است كه فقط عراق رو شامل نميشه. همين جا، تو همين بشقاب ما و ديگ ما كه آن مرغ بيچاره داره مي پزه، با صداي پلوف پلوف آب مرغ، قهقهه باكتري هائي رو مي شنوم كه قراره دست به كارهاي خرابكارانه در امحاء و اعشاء من بزنه.
آيا سازمان ملل هيچ قطع نامه اي در زمينه منع استفاده از سلاح هاي كشتار جمعي انسانهاي ساده لوح داره؟؟؟؟ |
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشتههای قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمههایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشتها *تماس بایگانی:
|