رويا
- راستي، نگفتي اسمت چيست؟
- آه خيلي معذرت ميخوام. راستش از آنجائيكه خودم شما رو مي شناختم، فكر مي كردم كه احياناً شما هم منو مي شناسيد. اسمم ” رويا “ هست.
يكي دو ساعتي هست كه باهاش آشنا شده ام. توي محوطه مركزي بازار آخن بودش با دوستاش. يه اكيپي از جوانان كه در لباسهاي مبدل و عمدتاً به شكل حيوانات مختلف ـ از حق نميشه گذشت كه اين لباسها خيلي بهشون مياد! ـ و يا در شكل و شمايل لباسهاي سده هاي گذشته و اينها در حال بزن و بكوب بودند. رويا شايد تنها كسي بوده كه لباس عادي خودش رو پوشيده بود.
ادامه....