کلَ‌گپ

۰۷/۰۳/۱۳۹۱

از سری یادداشت‌های نیمه‌شبانه (2)


آهنگ " لیلی اینجا بود "، مصاحبتی است بین ساکسیفون و گیتار؛ مصاحبتی که گاه جایگاه راوی عوض میشود و گوینده، خود سوژه داستان میشود و چرخش زبان و ملودی جایگاهی غیرمستقیم را اشغال می کند.
این آهنگ، در فیلم " لیلی اینجا بود " بکار گرفته شده. زندگی دختری که بخاطر شرائط خاصی مجبور بوده در محیط‌های مختلف و با آدمهای متفاوتی زندگی‌اش را بگذراند، از عشق و مهربانی‌هایشان برخوردار شود و گاه، خود سوژه‌ای گردد برای زندگی آنان و زمینه ای برای روایتهای زندگی...

دارم روی نوشته‌ای کار می کنم با نام: " ماری مدتی هم اینجا بود! " داستان گذران زندگی دختری ایرانی الاصل که مسیر پر پیچ و خم پناهندگی‌اش اونو نه تنها سوژه زندگی افراد بسیاری قرار داده، بلکه خود نیز عامل بسیار قدرتمندی بوده که زندگی بسیاری افراد دیگر رو تحت تأثیر قرار داده و چه بسا مسیر زندگی شان را تغییر داده

سالها پیش آن زمانی که در دفتر نشریه " راهنمای پناهجوئی " در مؤسسه دفاع از حقوق پناهندگی و پناهندگان در شهر هارلم هلند کار می کردم، با شرح زندگی دختری آشنا شدم که به مؤسسه مراجعه کرده و از آنان کمک‌هائی طلب کرده بود ...

این زندگی و فراز و فرودهایش و عمومیتی که میتوان از درون آن بیرون کشید، دستمایه‌ی بسیار مناسبی است که فعلاً در صفحات محدودی و عمدتاً بصورت فیلمی تخیلی در بطن ذهنم جا خوش کرده

در قدم‌زدنهای شبانه‌ام در طول اتاق نشیمن تا جلوی در خانه، موسیقی متن این روایت، خواه ناخواه همانی خواهد بود که در بالا از آن نام برده ام: لیلی اینجا بود... و داستانی که در پستوی ذهنم بی‌تابی‌اش را به دیواره‌های ذهنم میکوبد که مرا رها کن؛ " ماری مدتی هم اینجا بود!

این شما و این هم موسیقی زیبای " لیلی (ماری ) اینجا بود! "

با هنرنمائی کندی دولفر و دایو استوارت:


This page is powered by Blogger. Isn't yours?