کلَگپ | ||
۲۱/۰۴/۱۳۸۵زندانی سیاسی، دلیل مجرمیت حکومت!دوستم میگوید: تو فقط کارت شده ایراد گرفتن و ... حتی یکبار هم نشده که کاری و برنامهای پیش بیاد و تو جنبههای منفیاش رو برجسته نکنی! میگویم: اما قضیه این دفعه کاملاً فرق میکنه. تمام این ارکستری که راه افتاده و گنجی هم که ابتدا اومده بود انگاری قلم طلائیاش رو بگیره و یه چرخی هم بزنه و یه خورده اینجا و آنجا سخنرانی کنه و از این طریق تشکر کنه از اون کسانی که در دوران زندانی بودنش ازش و حقوقش دفاع کرده بودند، یهو به فکر حرکت سیاسی افتاده! و بقیه هم که انگاری بیکار نشسته بودند و این پیشنهادش رو سریعاً تبدیلش کردند به یه چیزی که اسم حرکت روش گذاشتهاند و ... یکی دیگه از دوستان میگه: خب، آقا جون تو به من بگو چه درکی از حرکت داری! پیش از اینکه قصد کنم صحبتی در این مورد داشته باشم، احساس میکنم چهره و حالت تهاجمی – البته فقط در چارچوب بحث و تبادل کلمه و اینها! – از همین لحظه منو و حرفهایم رو محکوم میدونه. وضع طوری شده که بقول یکی از دوستان، امضاء کردن این بیانیهها انگار کار سادهتری است؛ چرا که مجبور نیستی برای امضاء نکردن توضیح بدی! چند روز پیش نوشتهای وبلاگی رو برای تعدادی از دوستانم فرستادم که: بجای اینهمه هل و هوا، یه خورده با دقت بیشتری قضایا رو نگاه کنید. و برای اینکار بجای اینکه نوشتههایی در تأیید این حرکت و این برنامه و بطور کلی این شیوه بجای مبارزهای اصیل بخونید، بهتره برین ببینین مخالفین این باصطلاح حرکت چی میگن. خیلی از دوستانم با تردیدهایم مخالفاند و اونو ناشی از یک شکل خاصی از منزهطلبی و یا توهمی تجریدی می فهمند. اصرار هم بی فایده است. در لحظهای که میخوام احساسم رو بشکافم، متوجه میشم که شنونده انگار گارد گرفته و اصلاً نمیخواد هم حرفم رو گوش بده. سالها زندگی در غرب به ما نشان داده که برای تحولات اجتماعی فقط کافی نیست که مثلاً در دوره انتخابات معینی شرکت فعال داشت و مسائل برنامهای و غیره رو دنبال نمود. آزادیهای سیاسی – در همان مفهومی که اساس ساختار اجتماعی و نظم اقتصادی مورد نظر رو زیر سوال نبره – این امکان رو میده که نسبت به سیر روزمره زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه برخورد کرده و تا آنجائی که لازم هست، مردم رو نسبت به نظرات خود آگاه ساخت. البته از سوی دیگر هم با تمام امکانات و با تردستی بسیار زیاد، همه این رشتهها رو پنبه میکنند. باری، حرکاتی که فاقد وجاهت قانونی داشته باشند، میباید دقیقاً توسط قانون زیر سوال برده شوند. طبیعی است که ساختار استبدادی جامعه ما و دستگاه حاکمه گذشته و بعدتر ساختار بشدت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، از جمهور یک تصویر مضحک و مترسک باقی گذاشته و حالتی بوجود آمده بود که انگار جامعه و قواعد و مناسبات فی مابین انسانها، تیول و اختیار شخصی برخی از دست اندر کاران هست و آنها مجازند که هر طور میخواهند قوانین رو دور زده و برخی گشایشها و یا محرومیتها رو رقم زنند. خمینی در این عرصه ید طولائی داره و در واقع خود یکی از ناقضین اصلی اصل جمهوریت در جامعه ما بوده و برای همین میباید روزی که وجدان جامعه ما نسبت به بسیاری قضایا روشنتر شد، اعمالش مورد باز بینی و تدقیق مناسب قرار گیرد. در چنین جامعهای وقتی کسی دستگیر میشود برایش همه نوع اسناد و مدارک تهیه میکنند تا او را در برابر انظار عمومی مجرم معرفی کرده و انتقام خاص خود را بنام رعایت قانون و اراده اجتماع بر علیه محکوم مربوطه پیش ببرند. شاید به جرئت می توان گفت تمامی زندانیان سیاسی درون زندانهای ایران، بخشی از جرمی هستند که دستاندرکاران حکومت اسلامی مرتکب شده و می شوند. وقتی این راستا معکوس میشود، روشهای متناسب آن نیز به میدان می آید. دستگیری میشود کاری که انگار عرض اندام و قدرت نمایی جناحی در جامعه هست و اپوزیسیون – مثلاً اپوزیسیون! چرا که به هر چیزی شبیه هستند جز اپوزیسیون! – با قدرت نمائی میخواهد به وی تفهیم کند که میباید زندانی یا اسیرم را پس بفرستی! این شیوه وقتی در ابعاد گسترده و در وجهی از نمایش با فرض بر قدرتمند بودن جناح متقاضی پیش برده میشود، متاسفانه همان چیزی را می نمایاند که در اسرائیل هم اتفاق می افتد. " اسیر مان را پس بفرستید!" وگرنه " ما امروز با طرح آن برای تمامی جهانیان، فردا اگر قدرت داشته باشیم، شما را به خاک سیاه می نشانیم!" من چرا این هیاهوی اخیر را حرکت نمی فهمم – شاید رفتار خودغریزی بسیاری در ایران نیز بگونهای است که آنها زندانی کردن مبارزین اجتماعی را محکوم میکنند، اما روش کار آنها اینگونه نیست که بیایند و برای نجات جان یکی، جان خود را بخطر بیاندازند. گنجی، به اینگونه قضایا کاری ندارد. او که روزی صاحب جان خود بود، - بدون اینکه در نظر بگیرد، او عهدی را با یک زن بسته و اگر نمیتواند از خواسته شخصی خود دست بردارد، پس عملاً ناقض آن پیوند نیز هست؛ و یا پدر فرزندانی است و فرزند انسانهایی. وقتی او مثلاً دست به خودکشی آرام میزند، در واقع این خواست را با تمامی صاحبان جسم خود به بررسی ننشسته و حال، همین شیوه را بگونهای دارند پیش میبرند که جز هیاهو برای هیچ، چیز دیگری نیست. به دوستم میگویم: میدانی، حرکت تنها یک راستا دارد و بس. شما و هیچ فرد دیگری حق ندارد راهها و روش هایی را جلوی مردم قرار دهد که هیجان زیادی را رها میکند، اما ماحصل آن همیشه به نفع آنهائی میشود که در این بازی با ساز و برگ و ساختار و سازمان مشخصی به میدان می آیند. هیجده تیر، کشاندن جوانان و مدافعان روشهای قانونی برای اصلاحات ساختار سیاسی و متعاقباً اقتصادی و اجتماعی، جز افزودن یک روز دیگر به مناسک و مراسم سالیان بسیار دراز مبارزات جامعه ما برای دموکراسی، هیچ حاصل دیگری نداشت. هرکس طور دیگری اینرا مطرح میکند و نمیدانم، از تأثیر تاریخی این روز حرف میزند و از این قبیل شعارها میدهد، یا خود را فریب میدهد و یا دیگران را و یا سعی میکند در افسون این کلمات هیپنوز شود. گنجی از حرکت کنونی خود بعنوان اعتراض مدنی صحبت میکند. اما به مردم، به اقشار مختلف درگیر در معضلات روزمره زندگی و حیات اجتماع فرصت نمی دهد که خود راههای مناسبی را دنبال کنند. امثال گنجی، آنگاه که در ساختار حکومت بودند با شهامت، شجاعت و حتی حماقت چاقویی در دست داشتند تا از آنچه که خود برحقاش میدانند دفاع کنند و حال روش دیگری گزیده و برای اینکه بگوید حق با من است، چاقو را بطرف خودش برگردانده و از دیگران هم میخواهد که چنین کنند. برخیها میگویند در جامعه ما هیچ منفذی که بتوان از آن طریق برای دموکراسی هوایی تازه را انتظار داشت، وجود ندارد. و من تعجب میکنم که با این استدلال آنها میباید خود هرچه بیشتر به فکر این چنین منفذهایی باشند و نه اینکه صحنه را در اختیار جبهه مخالف خود قرار دهند. من تنها یک مسیر را بمثابه حرکت می فهمم، اینکه مردم را میباید برای ارتباطی متقابل با نمایندگان خود در مجلس آموزش داد. مردم باید یاد بگیرند که امور پارلمان و اینها به سرنوشت خودشان بر میگردد. آنها میباید نمایندگان خود را مورد بازخواست قرار دهند. از آنها کار نمایندگی بخواهند نه امکانی برای حضور در چپاول اموال عمومی. آنها میباید یاد بگیرند که از دستگاههای قضایی، اجرایی و حتی مقننه بطور مداوم پاسخگویی انتظار داشته باشند. هیاهو در چنین مسیری، ره به جایی نمی برد. شاید برای شامورتیبازیهای اروپائیان و یا آمریکا و یا بطور کلی سرمایه جهانی فرصت مناسبی باشد تا همه اجحافی که به جامعه ما روا می دارند، ناشی از عملکرد جمهوری اسلامی بنامند و این اعتراضات را مستمسکی برای تأکید رو نظر خود. متاسفانه اپوزیسیون ما از حرکت تنها آنی را می فهمد که شکل تودهوار و تحرکات عمومی باشد. آنها نه خود در هیچ جامعهای رفتارهای معقول و متناسب با جوامع مدرن را فراگرفتهاند و نه قادرند تا از افسون انقلابیگرایی ساده و فریبنده دل بکنند. برای اینها جابجائی قدرت در کشورهایی همچون اوکرائین و غیره، انقلاب معنی میدهد. چرا که امروزه حتی از اشکال انقلابات گذشته نیز بهره گرفته میشود تا مقاصد پنهان خود را دنبال کنند. تحول اجتماعی بیش از اینکه به هیاهو و جنجال و نمایشات قهرمانانه ربطی داشته باشد، بیش از همه اینها به درکی درست از معضلات موجود در جامعه بشری، ردیابی درست ریشههای آن و پیداکردن مناسبترین راه و روش برای حل کم هزینه آن. – آخ چقدر بدم میاد از این کلمه که من هم به غلط بکار بردم. هزینه!؟ انگار زندگی در بین هزینه و سود و اینها معلق مانده! باید گفت: من به آن خواستی از وجودم پاسخ میدهم که مرا برای یک زندگی هارمونیک با انسانهای دیگر ترغیب میکند. همه لحظات حضور من در چنین روندی، همراهی قلب و مغزم با هم هست و ... خلاصه این جور کلمات رو باید بکار برد. وقتی آمار حمایتکنندگان از حرکتی را که گنجی مطرح کرده و آنهم از داخل ایران می بینم، احساس میکنم اکسیژن درون بدنم منجمد شده و نفسم بند میاد. آیا گنجی با طرح چنین خواستههایی، دارد رأیهای بیست و اندی میلیونی مردم ایران با خواست اصلاحطلبی – و نه روی کار آوردن اصلاح طلبان!؟ - را به زیر سوال میبرد؟ انگار دستانی در کار هست تا به مردم بگوید: دل نبندید به اینکه شرکت در مسیری قانونی – حتی در این ساختار بهم ریخته و تفاسیر مضحک و حضور یک مشت ابله در رأس کار – راه درستی نیست و دل بکنید از اینکه شما هم میتوانید طومار استبداد و تفکر استبدادی را بهم بپیچید! از گفتههای عجیب و غریب گنجی چه در نام بردن از افرادی که در دوره زمامداری خود، نشان دادند چقدر ناتوان از مدیریت هستند، و چه در برداشتهای التقاطیاش از پیوند زدن بین دین و ساختارهای حکومتی سکولار، صرف نظر میکنم، چرا که میدانم دل بسیاری را این گفتهها آزرده.
نوشته شده در ساعت ۹:۱۵ بعدازظهر
توسط: تقی
نظرهای شما:
Kamtar matlabi mitavan yaft ke inhame tanaghoz,tajrid ,jazmiyat va ahkame bipaye ra yekja dar khodesh jam karde bashad.Hatta entekhabe kalemat dar khedmate tahghire masael ya kasi/kasanist ke hich dalili mabni bar tahghiramiz bosaneshon eraeh nashode.Manzoram
ارسال یک نظر
entekhabe kalemati mesle: ”ارکستر” ” انگاری”” چرخی”” یه خورده …. سخنرانی”” یهو” dar paragrafe zire: ”میگویم: اما قضیه این دفعه کاملاً فرق میکنه. تمام این ارکستری که راه افتاده و گنجی هم که ابتدا اومده بود انگاری قلم طلائیاش رو بگیره و یه چرخی هم بزنه و یه خورده اینجا و آنجا سخنرانی کنه و از این طریق تشکر کنه از اون کسانی که در دوران زندانی بودنش ازش و حقوقش دفاع کرده بودند، یهو به فکر حرکت سیاسی افتاده”! Chera inhame tahghir?Maloom nist!Har chand bar ham ke matn ro bekhooni chizi dastgiret nemishe. Taze az koja inhame ettelaate daghigh bedast avardei ke Ganji az aghaz hadafesh az in mosaferat che boode?Man ke har che dar Internet bishtar gashtam ke harfi,esharei,mosahebei az Ginji dar Iran ya aghaze mosaferatesh peida konam ke betone mostaghim ya gheire mostaghim eddeaye to ra taeed kone kamtar yaftam. ”باری، حرکاتی که فاقد وجاهت قانونی داشته باشند، میباید دقیقاً توسط قانون زیر سوال برده شوند.” ”Vejahat” chie Ostad?Kodam ghanoon va bevasilee kodam ghanoon?Ye formule ghanooni dar barabare velayate faghih,hokoomate foghaha ya hatta faramine shoraye negahban mitooni nemoone biari?Dar hamamizie din o siasat ghanooni hast ya gheireghanooni?Apartaide jensi chetor?Ba kodam ghanoon be massafe ghanoone khoda khahi raft? شاید به جرئت می توان گفت تمامی زندانیان سیاسی درون زندانهای ایران، بخشی از جرمی هستند که دستاندرکاران حکومت اسلامی مرتکب شده و می شوند. وقتی این راستا معکوس میشود، روشهای متناسب آن نیز به میدان می آید.[?]دستگیری میشود کاری که انگار عرض اندام و قدرت نمایی جناحی در جامعه هست و اپوزیسیون – مثلاً اپوزیسیون! چرا که به هر چیزی شبیه هستند جز اپوزیسیون! – با قدرت نمائی میخواهد به وی تفهیم کند که میباید زندانی یا اسیرم را پس بفرستی! این شیوه وقتی در ابعاد گسترده و در وجهی از نمایش با فرض بر قدرتمند بودن جناح متقاضی پیش برده میشود، متاسفانه همان چیزی را می نمایاند که در اسرائیل هم اتفاق می افتد. " اسیر مان را پس بفرستید!" وگرنه " ما امروز با طرح آن برای تمامی جهانیان، فردا اگر قدرت داشته باشیم، شما را به خاک سیاه می نشانیم!" Hokoomati be goftee khodet jormi karde,ye edde az shahrvandan be in jorm daran eteraz mikonan,moshkele Israel-Palestin in vasat chekar mikone?Az in badtar nemishod be yek ”inhamani”e bipaye chang andakht. Ki, key va koja gofte : ”…فردا اگر قدرت داشته باشیم، شما را به خاک سیاه می نشانیم!" Ganji ke mige mokhalefe khoshoonate! ”گنجی از حرکت کنونی خود بعنوان اعتراض مدنی صحبت میکند. اما به مردم، به اقشار مختلف درگیر در معضلات روزمره زندگی و حیات اجتماع فرصت نمی دهد که خود راههای مناسبی را دنبال کنند. امثال گنجی، آنگاه که در ساختار حکومت بودند با شهامت، شجاعت و حتی حماقت چاقویی در دست داشتند تا از آنچه که خود برحقاش میدانند دفاع کنند و حال روش دیگری گزیده و برای اینکه بگوید حق با من است، چاقو را بطرف خودش برگردانده و از دیگران هم میخواهد که چنین کنند.” ”rahhaye monaseb chiand va ki mitoone bege chi monasebe chi nist?Chetor Ganji mitone be mardom “forsat” bede ya nadeh?Tazeh mishe goft Ganji be tosieat amal karde va be onvane fardi az in ”mardom” gofte che chizi ro hala ”monaseb” midone! Manzooret az chaghoo chie?Ganji key va chegoone ” برای اینکه بگوید حق با من است، چاقو را بطرف خودش برگردانده و از دیگران هم میخواهد که چنین کنند”.? Va in ham nemoonee tipike jazmiate sharghi: ”من تنها یک مسیر را بمثابه حرکت می فهمم” Harkat hatta besoorate mostaghim va dar mahdoodee besyar kockake Niotonie ashya ham bishtar az yek masir dare Ostad! ….اینکه مردم را میباید برای ارتباطی متقابل با نمایندگان خود در مجلس آموزش داد. مردم باید یاد بگیرند که امور پارلمان و اینها به سرنوشت خودشان بر میگردد. آنها میباید نمایندگان خود را مورد بازخواست قرار دهند. از آنها کار نمایندگی بخواهند نه امکانی برای حضور در چپاول اموال عمومی. آنها میباید یاد بگیرند که از دستگاههای قضایی، اجرایی و حتی مقننه بطور مداوم پاسخگویی انتظار داشته باشند.” Behtar midoonam inja aslan chizi nagam. ..”تحول اجتماعی بیش از اینکه به هیاهو و جنجال و نمایشات قهرمانانه ربطی داشته باشد، بیش از همه اینها به درکی درست از معضلات موجود در جامعه بشری، ردیابی درست ریشههای آن و پیداکردن مناسبترین راه و روش برای حل کم هزینه آن….” Inja ham himintor! ..”انگار دستانی در کار هست تا به مردم بگوید: دل نبندید به اینکه شرکت در مسیری قانونی – حتی در این ساختار بهم ریخته و تفاسیر مضحک و حضور یک مشت ابله در رأس کار – راه درستی نیست و دل بکنید از اینکه شما هم میتوانید طومار استبداد و تفکر استبدادی را بهم بپیچید!” Kodam dastan? ….”از گفتههای عجیب و غریب گنجی چه در نام بردن از افرادی که در دوره زمامداری خود، نشان دادند چقدر ناتوان از مدیریت هستند، و چه در برداشتهای التقاطیاش از پیوند زدن بین دین و ساختارهای حکومتی سکولار، صرف نظر میکنم، چرا که میدانم دل بسیاری را این گفتهها آزرده.” Kodam gofteha?Age dalili ke baraye napardakhtan be bardashthaye elteghatie Ganji avardei Vaghei bood manteghan nabayad bi hich dalili inhame adam ro tahghir mikardi! Khosh bashi! صفحه اصلی |
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشتههای قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمههایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشتها *تماس بایگانی:
|