کلَگپ | ||
۰۲/۰۳/۱۳۸۴چند نکته! به نظر نمی رسد که اعلام پذیرش کاندیداتوری تنها شش نفر از کاندیدشدگان آنهم درست در روز دوم خرداد، و در حالی که شورای نگهبان می بایست تا روز سه شنبه نظرش را به وزارت کشور اعلام کرده و از آنطریق به اطلاع کاندیداها میرساندند، کاری اتفاقی بوده باشد! دوم خرداد، بهرحال در تاریخ معاصر ایران به مثابه روزی مهم به ثبت رسیده است. روزی که مردم در خیزشی وسیع شاید به جرئت میتوان گفت اولین انقلاب رنگین و آرام و کاملاً مسالمت آمیز برای جابجائی قدرت در جهان را – آنهم از سبک و سیاق همانهائی که به انقلابات مخملی و غیره معروف شدهاند – به ثمر رساندند. اما این تلاش مردم با توجه به بنیانهای معین تعریف مناسبات انسانی در جامعه ما، ابزارهای قدرت را عمدتاً در دست آنانی متمرکز کرده بود که براحتی میتوانستند در صحنه نبرد روزمره، این قدرتنمائی مردم را سنگر به سنگر و صحنه به صحنه به عقب برانند؛ آخرالامر نتوانست به تحولی گستردهتر و وسیعتر و تا حد معنی و مفهومی درستتر از انقلاب فرابروید. اما تلاش کنونی شورای نگهبان برای به مضحکه کشاندن این روز تاریخی شاید از برآورد درست نیرو حکایت نداشته باشد. اگر، مردم و نیروهای سیاسی با هر اندازه تزلزل در پیگیری منافع مردم، به نفی همهجانبه این انتخابات دست بزنند طبیعی است که این دوم خرداد نیز تبدیل خواهد شد به روزی منحصر به فرد. روزی که شورای نگهبان زمینه ساز خودکشی اقتدارگرایان در آن سرزمین شد.
هستند افرادی که فکر می کنند میباید هر عملی که در ساختاری تحتعنوان جمهوری اسلامی نام انتخابات به خود میگیرد، از آنجائی که تمامی مبانی اعتقادی و ساختارهای متاثر از آن در جمهوری اسلامی مانع مستقیم چنین عملی میباشد، لذا همه این گونه قضایا را باید با نامی همچون انتصابات در نظر گرفت و آنرا تحریم نمود. مانیفست دوم گنجی بطور مشخص از این ایده پیروی میکند. اما، وی این نکته را در نظر نمی گیرد که شرکت زمینهای فراهم میکند که مردم مفهوم حضورشان در همین جامعه را معنی کنند. قوانین جمهوری اسلامی نه فقط در عرصه انتخابات و انتصابات و از این قبیل، بلکه حتی در جزئیترین وجه خود بر مردم حکم میراند. حال، آیا مردم قادرند همین منش را در همه عرصهها دنبال کنند؟ آیا مردم برای نفیای وسیعتر نمی باید ابتدا به ساکن با حضور عملی خود، نقض و مانع و رادع بودن یک قانون، یک حکم، یک ساختار را بنمایانند؟ با توجه به چنین قضیهای است که مردم – که حتی از همان سالهای قبل از انقلاب هم به حضور عدهای تحت عنوان شورای نگهبان در ساختار پارلمان ایران عادت داشتند، آنقدر به حضور چنین ساختار بی معنی و ناقض حقوق مردم خو کردهاند که میباید این را بمثابه پارامتری فرهنگی در نظر گرفت و در جهت نفی نقش الهی چنین ساختارهایی مردم را آگاه کرد. و انتخابات و بروز چنین نابخردیهای آشکار عدهای خدمتگذار قدرت و یا سهیم در قدرت براحتی میتواند بجای توضیح تئوریک سالیانی دراز نقش ایفا کند.
شکوفه در جواب گفت:" حتماً حسابی شاخ در میارن از اینکه ما هنوز مردههامونو اینجوری بزرگداشت میگیریم؟" گفتم: والله من فکر می کنم سوال اصلی در زمان تاسوعا و آشور است که میاد به سراغشون! میگن یه چندتائی توریست فکر کرده بودند امام حسین، رهبری بوده که بعداز خمینی روی کار اومده بود و احیاناً در یه درگیری کشته شده بود. بیچارهها چهرهشون خیلی دیدنی شده بود وقتی فهمیدند که قضیه مربوط به هزار و چهارصد سال پیش هست! بالاخره هرچه باشه ما چه لائیک باشیم، مذهبی و یا کمونیست و از این قبیل، یه کار رو یادمون نمیره که یادبودها رو همیشه برگزار کنیم و در اون هم تا میتونیم نقل و نبات پخش کنیم از خصائل خوب مرده مربوطه! چه کار کنیم! از قدیم گفتند که: خدا آدمهای خوب رو خیلی زود به نزد خودش میبره و هر کدام ما که باقی موندیم، هنوز به مرحله چنین افتخاری نرسیدهایم!
نوشته شده در ساعت ۱:۱۲ بعدازظهر
توسط: تقی |
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشتههای قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمههایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشتها *تماس بایگانی:
|