کلَ‌گپ

۰۱/۰۷/۱۳۸۲

درباره سخنراني جرج بوش و ژاك شيراك در سازمان ملل

امروز رئيس جمهور آمريكا و فرانسه در سازمان ملل سخنراني كردند و صحبت هايشان بطور مستقيم از برنامه خبري اروپا پخش شد. از آنجائي كه اونا نه فقط به زبانهائي مختلف ـ مثلاً انگليسي و فرانسه ـ صحبت مي كردند، بلكه در شكل ظاهري كلامشان نيز از زباني پوشيده استفاده مي كنند كه بنظرم احتياج داره آنها رو ترجمه كرده و در اختيار دوستان قرار بدم. البته زباني كه آنها صحبت مي كنند، زباني است كه خودشان براحتي متوجه اش مي شوند و از كدهاي معيني استفاده ميشه كه از اولين روز ورود در ساختارهاي دولتي و ديپلماسي، خود بخود دوره اي فشرده براي هر فردي در نظر گرفته شده و ديپلمات ها ميتوانند در اسرع وقت به آن زبانها صحبت كنند. من ترجيح ميدهم كه صحبت هاي جرج بوش و ژاك شيراك رو در اينجا منتقل كنم. بعدها شايد با همين روش زبانهاي ساير مقامات مهم سياسي جهان رو به زبان معقول و قابل فهم برگردانم. سخنان جرج بوش در مجمع عمومي سازمان ملل: ” حضور محترم دبير كل سازمان ملل، رئيس محترم جلسه و رئوساي محترم جمهوريها، با اشتياق تمام آماده هستم تا سخناني را كه از ديروز تا حال چندين و چند بار از رو خوانده ام را به گوش شما برسانم. همين چند روز پيش بود كه مردم در آمريكا و سراسر جهان سالگرد يكي از حيرت انگيز ترين عمل عليه تمام بشريت را گرامي داشتند و به ياد روزي بودند كه مهر و نشان خاصي در كل تاريخ بخود اختصاص داده و از آن به بعد، نه تنها ما بلكه همه جهانيان مجبور شدند به آن چيزي باور كنند كه سخن و حرف صريح قدرت در جهان بوده است. ما بعداز اينكه از اين عمل باخبر شديم، مجبور بوديم كه براي ثابت كردن قدرتمان و در عمل براي منظم كردن چهره جهان و كنار نهادن تمامي هرج و مرجي كه بر آن حاكم بوده، دست به كار شده و اينجا و آنجا با سردمداران قدرت به مذاكره پرداخته و هركدام از آنها منطق ما را پذيرفتند، با ما همراه شده و باهم كاري بس بزرگ را آغاز كرديم. ابتدا ميبايد وضعيت كشوري كه هيچ وجهه اي در جهان نداشت و اساساً فاقد ساختاري بنام قدرت بوده ، را روشن ميكرديم. حتي متزلزل ترين عناصر نيز با ما همراه شدند و از سوي ديگر حتي جريانهائي كه بنياداً با ما و قدرت ما مخالفند نيز كار ما را تائيد كرده و پذيرفتند كه حكومت در افغانستان ميبايد تغيير مي كرد. اصل قضيه اين است كه در طي ساليان طولاني از جنگ سرد و حضور نيروئي كه به نحوي از انحاء جلوي ما مي ايستاد و از كشورهائي كه ما قصد همراه كردن با خود داشتيم، نه تنها حمايت بلكه تبديلشان ميكرد به پايگاهي براي نفوذ خود. بعداز اينكه سردمداران در شوروي فهميدند كه بجاي جنگ و جدل با ما بهتر است كه در تقسيم جهان با ما همراه شده و يا به همان سهمي كه توانائي شان در كنترل اجازه ميدهد، بسنده كنند، ما به دوستاني كاملاً نزديك تبديل شديم. از آن پس مانده بود برخي كشورهاي مياني كه زماني بر طبل كشورهاي غير متعهد مي كوبيدند. حال مي بايد وضع آنها روشن مي شد. براي همه ما روشن است كه زمين به همه انسانهاي روي آن تعلق دارد. اينطور نيست كه چون فردي در كنار چاه نفتي بدنيا آمده، پس آن چاه نفت جزء اموال او محسوب شده و وي حق دارد نه تنها از آن و فروشش بهره ببرد، بلكه با پولش هر بلائي ميخواهد به سر خود بياورد. بر همه اينگونه هرج و مرج ها و درك غلط از مالكيت ميبايست غلبه ميكرديم. رسالتي كه بعداز حادثه يازده سپتامبر بر دوش ما گذاشته شده ـ اصل قضيه اين است كه ما سالهاست اين وظيفه را حس ميكرديم اما زمان مناسب بدست نمي آمد. تا اينكه حادثه سپتامبر مانند مائده اي الهي از راه رسيد و به ما كمك نمود تا وظيفه خود را انجام دهيم. ما عراق را از دست عده اي كه برجان و مال و خاك عراق حاكم بودند، خارج كرده ايم. البته تلاش ما اين است كه در آنجا وضع سروسامان بگيرد. هرچند همين الان هم همان قانوني در آنجا حاكم است كه در بسياري از كشورهاي ديگر. مثلاً اگر به هركدام از شهرهاي بزرگ جهان نگاه كنيد، روزي چندين نفر در اثر حادثه درگيريهاي مسلحانه كشته ميشوند. در بغداد و يا برخي ديگر از شهرهاي عراق نيز همين طور. همه اينها بعداز مدتي خسته خواهند شد. چون ما در تامين خواسته هايمان سرسخت تر از اين حرفها هستيم. ما از همان اولين اقدامات نيز به بسياري از قدرتمندان گفته ايم كه: آقايان و خانومها، اگه واقعاً مايليد در نظم جديد جهان شريك شويد، خوب ميبايد به حرفمان با دقت تمام گوش دهيد. نه تنها زمين، بلكه تمامي امكانات بالفعل و بالقوه روي آن، حتي نيروي كار و انسانهاي روي آن نيز مال همه ماست. ما ميتوانيم با سروسامان دادن به كل زمين، منافع دائمي براي خود شكل دهيم. اما برخي از قدرتمندان ما را از احتمال واكنش اين و آن مي ترساندند و يا خود، سهمي بزرگتر را طلب ميكردند. ما ميگفتيم: بياييد با ما و در عمل كار تقسيم را پيش مي بريم. درست مثل كاري كه بين ما و انگليس رخ داد. ما براي يكدست كردن جهان به آن نظمي كه در مد نظر داريم، كاملاً مصمم هستيم. اين كار ديرو زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. در جهان تنها يك چيز بايد حكومت كند و آنهم قدرت و زور است. در جهاني كه بهم پيوسته و همه امور مالي و پولي اش در نقاط متفاوت جهان انجام ميگيرد، صحبت از استقلال چيزي نيست جز اينكه عده اي ميخواهند در منطقه اي بي سروصدا به چپاول بپردازند و مالياتي هم بابتش نپردازند. ما ابتدا به زبان خوش به اين افراد ميگوييم كه اگه با ما باشند، ما سهم معقولي برايشان قائل بوده و آنها منبعد ميتوانند در نظم مورد نظر ما براي جهاني يكدست و همراه شركت داشته باشند. اين تنها راه نجات كل زمين است. ما براي غلبه نظم دلخواه خود واقعاً مصمم هستيم و اگر حتي قدرت هائي هم بخواهند بخاطر منافع خودشان جلوي ما بيايستند، ما مجبور ميشويم كه آنها را كنار بگذاريم... والسلام. جرج بوش بعداز طرح اين سخنان، از دور طبق معمول دستي و انگشت اشاره اي براي اين و آن تكان داد كه در يكي از اين زوم ها، نماينده ايران هم دستي برايش تكان داد. سخنان ژاك شيراك آقا اين حرفهائي كه بوش زده، اصلاً انگار نه انگار ما هم اينجا هستيم. خوب عزيز من، ما كه از همان اول هم مخالف شما نبوديم. خوب ميشه همين كار رو يه خورده با كلاس تر انجام داد. ميتوانيم همين سازمان ملل رو مثال بزنيم. ناسلامتي ما همه مان صاحبان قدرت هستيم. بهرحال منافع حرفه اي مان هم كه باشه، ميبايد بپذيريم كه ميشه با سردمداران دولت ها كنار آمد. اگه تو اينقدر عجله نمي كردي، همين صدام رو هم ما به راه خودمان مي آورديم. اما چه كنيم كه اشتهاي شما زياد است. و براي اين كارتان آنقدر عجله كرديد كه براي ما خيلي سخت شده تا بتوانيم با شما خودمان را هماهنگ كنيم. ما در صحبت هائي كه با بلير و شرودر داشتيم، روي همين موضوعات صحبت كرديم. من فكر نكنم در دنيا حتي يك نفر از سردمداران حكومتي را پيدا كنيم كه به چيزي بغير از حفظ خود در حكومت فكر كند. خوب، اگه ما اين قضيه رو در نظر بگيريم، ميتوانيم همه با هم در چارچوب سازمان ملل به نظمي كه شما بدان معتقديد و من هم با كمال ميل اونو قبول دارم برسيم. شما چند روز پيش عراق را حراج زديد. خوب لازم بوده كه يه صحبتي با هم مي كرديم. اگه قصد شما اين است كه ما هم در كنار شما در شكل گيري نظم جديد شركت كنيم، لازم بود سهم ما رو بطور ويژه كنار مي گذاشتيد. اين همان ترسي است كه به دل خيلي ها مي نشيند. مثلاً اگه شما خواسته باشيد چند صباح ديگر به ايران حمله كنيد، اينبار ما ديگه اين بازي رو به اين سادگي نخواهيم گرفت. روس ها هم گفته اند كه بهيچ وجه از سهم خود نخواهند گذشت. خوب، بهتر نبود كه ما همه اين مسائل را ابتدا به ساكن با هم و سپس با طرحي در سازمان ملل حل مي كرديم؟ ضمناً اين كارهائي كه شما ميكنيد، من ترديد دارم كه يكي دو سال ديگه، طرف مذاكره من شما باشيد. پس بجاي اين هول و هراس و تعجيل بيدليل، بيائيد با هم كنار بيائيم. ما مدتهاست كه ترجيح داده ايم، منافع واقعي انسانها را از شعارهائي كه ميدهند تفكيك كنيم. مگه نمي بينيد كه ما هم با ايران و هم با عراق مناسبات خوبي داشته ايم؟ ما ميدانيم كه سران هر دو كشور متحدان ما هستند. فقط يه خورده اختلاف سليقه بود كه تا بخواهند كوتاه بيايند يه چند سالي گذشت. ما به راحتي ميتوانيم قضيه اعراب و اسرائيل رو حل كنيم. يهودها كه تجسم مستقيم امور مالي در كشورهاي اروپائي هستند، براحتي قادرند نه تنها در بطن هرجامعه اي نفوذ كنند، بلكه براحتي ابزارهاي حكومتي را از آن خود مي كنند. تمام قرون گذشته مملو از نقش موثر آنها در بازار تبادل و تجارت بوده است. خلاصه كلام اينكه من به شما قول ميدهم همه ما كه اينجا هستيم براحتي ميتوانيم به زباني مشترك رسيده و در عين حفظ ظواهر خط كشي شده مرزها، روابط كشورها را از روي زمين به زير زمين برده و شاهراه هاي اصلي بين معادن طلا و نفت و غيره و ذالك فراهم نموده و جهان را بي دغدغه پيش ببريم. من حتي ميتوانم در اين زمينه قول بدهم كه كشورهائي مثل ايران و كره و ليبي و امثالهم رو ما خودمان سرراه مي آوريم. در طي همين هفته ها و ماهها، بارها و بارها پيام هائي از سران اين كشورها دريافت كرده ايم كه بابا جان ما خودي هستيم و اينقدر ما رو بعنوان دشمن معرفي نكنيد. از شما تشكر مي كنم كه حرف هايم رو گوش داديد. خلاصه من آماده ام تا زبان مشتركي را پايه گذاري كنم كه عامل تفاهم سران قدرت در تمامي كشورهاي جهان باشد. سخنان ژاك شيراك در ميان كف زدنهاي ممتد بپايان رسيد. يكي از كاركنان دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل با عجله خودش رو به ميكروفون رساند و اعلام كرد كه از طرف نمايندگي ايران، همه اعضاء شركت كننده در اجلاس سازمان ملل را به چلوكباب دعوت كرده و براي نشان دادن حسن نظر خود، دستور داده كه همين الان هواپيمائي پر از دوغ آبعلي از تهران به مقصد نيويورك حركت كند. همراه با آن دعاي خير خامنه اي با چك سفيدي به حساب نه صد و يازده نيويورك به حضور نمايندگان آمريكا تقديم ميگردد. سخنراني عمومي در سازمان ملل تا فردا تعطيل شده و تماشاگران كه در خيابانهاي نيويورك با هجوم خود باعث راه بندان شده بودند، با خوشحالي بسوي خانه هايشان رفتند. تا از فردا روزي ديگر را شروع كنند؛ روزي كه لااقل متاثر از دعواهاي الكي سران كشورها، نه تنها خود مجبور نخواهند بود كشته بدهند، بلكه ميتوانند لااقل به امور عادي زندگي خود رسيده و منبعد بجاي ديدن اخبار جهان، فيلم سينمائي نگاه كنند.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?