کلَگپ | ||
۳۰/۰۶/۱۳۸۵آتشسوزی بازداشتگاه موقت فرودگاه آمستردام اکتبر ۲۰۰۵
لینکی که در بالا گذاشتهام، انیمیشن و فیلمی است که کمیته بررسی علل آتشسوزی در مجتمع سلولهای ویژه برای بازداشتیهائی است که بطور موقت در زندان بودند تا به دلیل رد تقاضای پناهندگیشان به کشورهای متبوعه خود عودت داده شوند، تهیه دیده و متناسب با بررسی خود و با استفاده از آن، دولت را و بالاخص دو تن از وزیرانش را بطور مستقیم و یک نفر دیگر را بطور غیر مستقیم مسئول مرگ و عواقب ناشی از این آتشسوزی دانسته است. این فیلم البته به زبان هلندی است؛ با اینهمه فکر کردم شاید در همان حد از تصاویر و انیمشین قابل استفاده و گویا باشد. شاید در میان هزاران حادثه مرگ و بکش و بزن و بگیر که به میمنت امکانات گسترده رسانهای و وسائل ارتباط جمعی، بسرعت به روی سفرههای ما انداخته میشوند، حادثه فوق جایگاه آنچنان تکاندهندهای را به خود اختصاص ندهد. قصد من هم از انعکاس آن، به هیچوجه چنین نتیجهگیریای نیست و یا حتی مقایسه با یک عده مزور و دغلباز که خودشان را در مضحکهای با نام مدیریت جامعه ایران قرار داده و مثلاً نتیجه بگیرم که: ببینید اگر وزیری کار خودش را درست انجام ندهد، نه تنها استیضاح بلکه با سرافکندگی به معذرتخواهی خواهد افتاد و از این قبیل... نه، چنین کاری نخواهم کرد. همه اینها نیز جز یک فورمالیسم مضحک چیز دیگری نیست. وقتی در این دنیای مسخره عدهای نظامی که اصل و اساس زندگی روزمرهشان تمرین مداوم برای کشت و کشتار و تبعیت کورکورانه از یکدیگر و سلسله مراتب و همه این مزخرفات هست تا تبعیت از مدالها و نشانها و لباس و غیره، به میدان می آیند و مثلاً " دموکراسی " در تایلند را میخواهند نجات دهند... قضیه برای همه روشن میشود که در چه جهان عجیب و غریبی زندگی میکنیم! با اینهمه انعکاس این فیلم به این دلیل هست که جنبه دیگری از قضیه را مطرح کنم. در تمام گزارشی که حتی متهم هست به تند و صراحت و بیملاحظهگی مفرط، اما می بینیم که برای آنها قضایائی مطرح هست که ربطی به بنیانهای اصیل انسانی ندارد. آنها وزرائی را که وظایف خود را درست انجام ندادهاند به زیر سوال بردهاند؛ شهردار آن منطقه را بخاطر اجازه ساختمانسازی و بدون توجه و دقت لازم نسبت به نُرمهای مورد نظر برای چنین کاری، جزء مسئولین و جوابگوی قضیه شناختهاند و آخرالامر وزیر امور مهاجرین را که به اندازه کافی به نقش و تأثیر تجربه تلخی که زندانیان پشت سر گذاردهاند نکرده و با آنها بیبرنامه و با خشونت رفتار شده و از این قبیل. اما، جای این سوال هنوز خالی است: آخر چرا باید عدهای درون آن زندان بوده باشند؟ آیا این افراد که صرفاً بخاطر تقاضای پناهندگی در این کشور بودند و بعد که تقاضای آنها رد شد میبایست درون زندانها و بصورتی به بند کشیده میشدند که برای فرار حتی از آتش هم امکان نداشته باشند؟ من وقتی این جنبه از زندانیکردن را با فردی مقایسه میکنم که مسئول فروش مواد شیمیائی به حکومت عراق بوده و عامل کشتار کردها و دقیقاً هم میدانسته که جنایتی را دارد مرتکب میشود و مدتها در عراق بوده و بعدها و پس از سقوط حکومت عراق برای اینکه به دست کشور دیگری نیافتد با تلاش ویژه دولت هلند به هلند آورده شده و در تمام مدت پیش و پس از محاکمه در ویلائی که دولت در اختیارش گذاشته، زندگی میکرد و میکند. حتی فردی که همکار و همراه و تهیهکننده تمامی امکانات برای " خان " پدر سلاح هستهای پاکستان هست نیز نه تنها با بهترین امکانات چه در هلند و چه در فرانسه زندگی میکند، بلکه با صراحت تمام نیز مطرح میکرد که با " خان " کماکان در تماس بوده و داشتن سلاح اتمی برای پاکستان و یا حتی ایران را هم امری طبیعی و حق آنها میداند... طبیعی است وقتی رودخانهای مسموم باشد، در هر گوشه و کنارش میتوان مرگ حیوانی را شاهد بود که بعداز نوشیدن آب رودخانه، در گوشهای جان می سپارد و یا موجودات درون رودخانه نیز و یا گیاهان اطراف و ... اساس مناسبات اجتماعی در جهان امروز آنگونه هست که چنین پدیدههائی را میتوان هر روزه شاهد بود. تأسف بزرگ این است که حتی آنجائی که میخواهند نواقص گسترده این جهان بهمریخته را حتی برای منافع خود نیز تا حدودی مرمت کنند، کمترین توجهای به انسان نمیکنند. از خود نمی پرسند: چرا میباید چنین وظایفی برای فلان و بهمان وزیر قائل بود؟ چرا باید عدهای به صرف تقاضای پناهندگی برای عودتدادن در زندانها باشند... با کمال تأسف باید تأکید کنم که هماکنون بیش از ۵۸ کودک در مجموعه افرادی قرار دارند که جرمشان تقاضای پناهندگی از دولت هلند بوده و حال، درون سلولهای زندان قرار دارند تا دولت مثلاً جامعه دموکرات هلند، آنها را در آشفتهبازاری دیگر و بصورتی مخفیانه به کشورهای متبوعهشان عودت دهد. از میان این کودکان هستند افرادی که در همین کشور هلند بدنیا آمده و در واقعامر تابعیت این کشور میباید بطور اتوماتیک به آنها تعلق گیرد. اما، وزیر مربوطه میگوید که: این درست هست، اما اگر قرار باشد والدینشان از این کشور خارج شوند، غیرانسانی و غیراخلاقی خواهد بود که آنها را از والدینشان جدا کنیم!؟ و یا میگوید: والدین نمیتوانند بنام فرزندانشان اقامت هلند بگیرند و ... یازده نفر از زندانیان مجتمع موقت جنب فرودگاه سخیپُل • شیپ هُال • نیز به مجموعه کشتهشدگانی اضافه شدند که در آشفتهبازار کنونی جهان در هر گوشه و کنار جز مرگ و نابودی، انگار راه دیگری برای سروسامان گرفتن ندارد. باشد تا آن روزی که انسانها به دوران کنونی همچون گذرگاهی تلخ در تاریخ نگریسته و ارزشهای عمیق زندگی با یکدیگر و در بطن طبیعت را با عشق و محبت متقابل پیش برند. |
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشتههای قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمههایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشتها *تماس بایگانی:
|