کلَ‌گپ

۲۱/۰۷/۱۳۸۲

درباره اجرای دو نمایش در آخن

روز شنبه یکی از دوستان قدیمی ام در آخن تئاتری رو روی صحنه آورده بود. من این دوست رو بیش از بیست و دو سال ندیده بودم و علیرغم اینکه طرح تئاترش رو پیشتر خونده بودم و راستش از اینکه چنین کاری رو صحنه بیاد، زیاد احساس خوبی نداشتم: بهرحال رفتم برای دیدن این تئاتر. علیرغم بازی خوبی که بازیگرانش داشتند، کار موفقی نبود. یکی از ایرادات بسیار متداول در این کارها، سوژه ای است که ازش استفاده می کنند. بسیاری از ایرانیان سالهاست که از ایران دور شده و با فضایی همچون زندانی کردن و شکنجه و از این قبیل قضایا دور هستند. نه اینکه این مسائل در ایران هم اکنون نیز روی نمیدهد. منظورم اینه که برای خیلی از این افراد موضوعاتی میتونه ملکه ذهن بشه که بعضاً انعکاسی باشه از موضوعات زندگی امروزشان. اکثر این کارها موضوعاتی هستند در راستای نگرش سیاسی نویسنده ها. اینکه مثلاً فلان فرد در زندان شکنجه شده و بهش تجاوز شده و یا در بخش دوم که نمایشی دیگر بود درباره فردی که کور بوده و دچار معضلات و مشکلات روحی و همسر لهستانی اش رو کشته و گذاشته توی یخچال. حالا یه ساعت آدم میشینه و حرف های این فرد رو گوش میده. بیچاره ها کار سختی پیش روی داشتند. هم خانومی که نقش زن شکنجه دیده رو بازی کرده بود و هم فردی که نقش مرد کور رو داشت. اما، حوصله افراد رو نمیشه با فضا سازی های این هنرمندان به محک گذاشت. نکته جالبی برامون پیش اومد در زمان آنتراکت بین دو نمایشنامه. خانومی صحبت میکرد از اینکه چندروز پیشتر از اینها در برنامه ی سفره ابوالفضلی شرکت کرده بود که در شهر آخن برگزار شده بود. ایشان میگفتند که چنین مجالسی توسط فلان و بهمان خانوم اداره میشه و از این قبیل. میگم: فکر نمی کنید اینگونه برنامه ها به نحوی از انحاء برگشت به عقب باشه؟ والله راه انداختن این جور جمع ها حتی اگه به انگیزه دور هم جمع شدن خانمها هم باشه، اینو میشه در ایران توجیه کرد: اما در اینجا رو، من که نمی فهمم. خانومی که این قضیه رو گفته بود با خنده گفت: نکته جالب قضیه مونده. این سفره رو خانومی راه انداخته بود که خودش ارمنی هستش... میگم: حتماً ایشان وقتی ایران بودند، جزء انجمن اسلامی ارامنه بوده اند؟!

This page is powered by Blogger. Isn't yours?