کلَ‌گپ

۰۵/۰۸/۱۳۸۴

" سخنان احمدی نژاد "

احمدی نژاد نشانده شده بر جایگاه ریاست جمهوری در ساختار اداری حکومت در ایران، بجای اینکه به وظیفه مورد نظر برای چنین شغلی مشغول باشد، خود را درگیر قضایایی می کند که به جرئت میتوان گفت نه وظیفه او، و نه حتی وظیفه هیچ یک از سایر منتخبین، منتصبین، و غاصبان دستگاه حکومتی در ایران هست. وی خود را درگیر برخی شعارها و قضایایی می کند که طبعاً نمی باید و نمی تواند هیچ برنامه مشخصی برای آنها داشته باشد. چرا که بطور مثال اگر شعار انتخاباتی خود را مبارزه با مفاسد اقتصادی و غلبه بر فقر و اینها انتخاب کرده، طبعاً میتواند بطور مثال کمیته‌ای در کنار دفتر ریاست جمهوری براه انداخته و مسئولینی را برای چنین کاری و با اختیاراتی ویژه بگمارد و بودجه مورد نیازش را نیز به رأی و نظر نمایندگان مجلس برساند. اما، در پیشبرد – حتی اگر بطور مثال پیشبردی هم در نظر باشد و برنامه‌ای هم برایش درکار باشد – چنین برنامه‌ای، آیا غیر از اعلام جنگ و یا دخالت در امور کشوری دیگر، چیزی هم نصیبش خواهد شد؟ آیا نمایندگان مجلسی که بطور مثال در حوزه‌های معینی و به وکالت از مردمی مشخص انتخاب شده‌اند، مجازند بیش از حیطه ماموریت خود به کار دیگری هم مشغول باشند؟

بیان این کلمات را نه از ساده‌گی من و یا نادانی‌ام به امور سیاسی میگویم، بلکه منظورم بیشتر این است که برای نقد احمدی نژاد، لازم نیست او را بخاطر حرفهای پرت و پلایش مورد نقد قرار دهیم؛ باید به او و اطرافیانش یادآوری کرد که حوزه مأموریت‌شان چیزی نیست که آنها بدان مشغولند. و از سوی دیگر بطور مداوم از وی همان وظایفی را بخواهیم که نه تنها وی شعارش را داده، بلکه بطور عموم وظیفه او نیز هست. سازمان‌دهی هیئت دولت و درنظرگرفتن برنامه‌های مشخص برای امور اجرائی و سامان‌دهی امور زندگی روزمره مردم با کمترین ضایعات و غیره، اینها را باید از این گونه افراد انتظار داشت و از آنان خواست. حتی در زمان خاتمی نیز برخی شعارها برای اینکه مثلاً خاتمی را در برابر خامنه‌ای قرار دهیم، سادگی بود. نه وظیفه یک رئیس جمهور چنین بوده و نه اساساً وظیفه‌ای این چنینی را میتوان از وی خواستار شد. امر کنار نهادن چنین ارگانی با نام بطور مثال ولایت فقیه، کاری است که مردم و در بهترین حالت نمایندگانش در مجلس میباید انجام دهند. حال چقدر آن نمایندگان انعکاس ضروریات زندگی واقعی و مناسبات خردمندانه مردم هستند، دیگر موضوعی است که برمیگردد به سطح رشد اجتماعی مردم و خواسته‌هایی که میباید از نمایندگانشان بخواهند.

با این همه این سوال براحتی در ذهن شکل میگیرد که چرا احمدی‌نژاد به گفتن چنین حرفهای بی‌ربطی دست می زند؟ و یا اینطور فورموله کنم: آیا از این گونه حرفهای پرت و پلا اساساً برنامه معینی هم در میاد، یا اینکه اینها صرفاً جنبه تبلیغاتی و آشفته نمودن بازار را دارد؟ بگونه ای که بتوان در پی آن، برخی قضایای دیگر را دنبال نمود؟

انعکاسی از اینگونه که امروزه از حرفهای احمدی نژاد در جایگاه ریاست جمهوری پیش برده شده، قطعاً دولت وی را در وضعیت بغرنجی قرار میدهد. البته نه به این معنی است که مثلاً فردا دستگاه حکومتی وی را از نگاه مناسبات دیپلماتیک از صحنه خارج میکنند و نه باید انتظار برخی گوشمالی‌های اقتصادی و یا سیاسی را داشت. اما، تنها چیزی که مهم میشود این است که او بالاخره میباید به این وضعیت ناروشن موضع جمهوری اسلامی در قبال دولت عملاً موجود اسرائیل پایان دهد. او یا میباید کماکان به همین شعاری که مثلاً در یک جمع دویست تا پانصدنفری طرح کرده، روی آورده و آنرا تکرار کند. و یا میباید بنحوی از انحاء به مسیری دیگر کشیده شده و در واقع همان بازی‌ای را دنبال نماید که در رابطه با انرژی هسته‌ای مجبور هست که دنبال کند.

من فکر می کنم نگرانی هر انسانی میتواند بیش از همه این حرفهای مضحک و بی معنی و حتی یه مشت کلمات بی سروته، به آن سیاست‌هایی باشد که چنین افراد مضحکی می خواهند در آن سرزمین دنبال نمایند. شاید ایجاد چنین جوی و چنان فضائی، در پی خود و در پشت پرده، پیشبرد حماقت هایی را بدنبال داشته باشد که آنها در سیاست های داخلی و برنامه های روزمره مایلند پیش ببرند.

راستش من با تاسف تمام کماکان دارم به این گفته برخی ها باور می کنم که شایسته هرکس در ساختار مدیریت و قضایای اجرایی همان محدوده ای است که قادر به اجرای وظیفه باشد. چه در حد یک کارمند ساده یک اداره پرت و یا نگه داشتن افسار گاو و اسبی که بر پشت آن گاو آهنی نصب هست و یا یک گاری حمل بار و غیره. و اموری را که میتواند با سرنوشت انسانهای بیشتری مرتبط باشد، به افرادی بسپارند که درکی فراتر از نک دماغ خود دارند و میتوانند چهارتا خیابان آنطرف تر از محله و تکیه خودشان را ببینند. به امید روزی که مردم بتوانند چنین افرادی را از چنان افرادی براحتی تمیز دهند.


This page is powered by Blogger. Isn't yours?