کلَ‌گپ

۱۷/۰۵/۱۳۸۲

فروغ، شاملو و سكوت اگه فروغ زنده بود و با اين گرماي فعلي اروپا روبرو ميشد، حتماً ميگفت: ” ايمان بياوريم به آغاز فصل گرم.“ و شاملو نيز طبعاً در برخورد با قضيه سكوت امروز خبرنگاران آن بيت معروف ترجمه اي از اشعار را مي خواند كه: ” سكوت سرشار از ناگفته هاست...“ نيم ساعتي ميشه كه داشتم همين نوشته را در اينجا مي نوشتم. قضيه اينطوري هست كه من بطور مستقيم و در اديتور بلاگر مي نويسم و اگه احياناً قضيه اي پيش بياد، هرچه كه نوشته ام ميره به هوا. تنها يه چيز رو نتونسته ام به يه عادت براي خودم تبديل كنم كه در پايان نوشته، يه كپي از اونو توي ماووس نگه داري كنم كه اگه احياناً قضيه اي پيش آمد، بتونم يه بلائي سرش بيارم. خب، چه فرقي مي كنه؟ حالا مثلاً ملت افاضات بنده را در باره روز آزادي خبر و از اين قبيل قضايا نخونده باشن، آيا چرخه دنيا از حركت باز مونده؟ من سعي مي كنم يه چيزهائي رو بطور سرسري از آن نوشته مشعشع غرزنانه طولاني ام در اينجا منتقل كنم. امروز از طريق يكي از دوستان اي ميلي دريافت كردم كه ميدانم به يقين براي تعداد زيادي ارسال كرده و در آن از همه خواسته كه اگه ممكنه امروز در پي مراجعه به برنامه هاي اتاق هاي كنفرانس پال تاك، سعي كنند در اتاق سازمان فدائيان اكثريت حتي الامكان سكوت كنند و بدين وسيله همراهي خودمان را با خبرنگاران ايراني اعلام كنيم. ـ نميدانم خبر بعدي چه خواهد بود؟ آيا خواهند گفت كه ديروز بيش از يك ميليون نفر در سراسر جهان سكوت كرده بودند؟ آنچه كه باعث تعجب من شده اين نوع خلاقيت هائي است كه در قبال چنين حركاتي مطرح ميشه. نگارش، صحبت كردن و امثالهم ربطي به كار روزنامه نگارانه و اينها نداره. درست مانند كاري كه در تمام گيتي صورت مي گيره. همه انسانها هرروز غذا درست مي كنند و مي خورند و هيچ كدام آنها هم نام آشپز ندارند. و اگه احياناً رستوران ها و غذا خوري ها بدليل بدي كيفيت مواد دريافتي و محدوديت در دريافت مواد و امثالهم اعتصاب كنند، هيچ كس روي كره زمين براي حمايت آنها دست از آشپزي و خوردن غذا نخواهد كشيد. نميدانم مثال من روشنه يا نه. خبر عبارت از حادثه اي است كه داراي ويژه گي هاي خاصي بايد باشد. اولاً اينكه غيرعادي باشد. مثلاً شاشيدن بچه اي در شلوارش، يك رويداد هست اما خبر نيست و جنبه اطلاعاتي ندارد. اما اگه همين بچه بنزين در شلوارش بشاشد، آنگاه اين قضيه نمود يك حادثه و در نوع غيرمنتظره اش خواهد بود. وجوه مختلفي را ميتوان براي خبر و بطور كلي موادي كه اشتغالي بنام خبرنگاري را بخود مشغول ميكند، بيان داشت. اما همه اينها نمود امري كاملاً صنفي است. اگر چه بقول يكي از دوستان خبر در جوامعي مثل ايران عملاً تبديل به وسيله اي ميشود كه در مقابله هاي سياسي بكار گرفته ميشود و خبرنگار بيشتر بازيگر صحنه سياسي است تا مجري شغل معيني؛ با اينهمه وقتي ميخواهيم با پديده اي برخورد داشته باشيم، خواه ناخواه ميبايد آنرا بمثابه اي رفتاري عام كه در مناسبات ميان انسانها جائي باز كرده برخورد نمائيم. كالائي شدن اطلاعات شايد مدت زمان زيادي نيست كه بطور جدي مطرح شده است. وسائل و تكنولوژي هاي لازم زمينه اي فراهم آورده اند كه انسانهاي صدساله اخير از نظر چگونه گي تنظيم مناسبات متقابل بطرز بي سابقه اي به امور اطلاعتي و امثالهم نياز دارند. اگر در دوره هايي مثلاً چندين صده پيشتر از اين، رابطه انسان با طبيعت رابطه اي مستقيم تر بوده، حال بگونه اي پرورش يافته ايم كه نقض تصاوير و حضور اطلاعات در شكل دهي آن به امري غيرقابل نفي تبديل شده است. انسان امروزين از همان لحظه اي كه زندگي با شعور عادي اش را آغاز ميكند در برابر اطلاعات قرار دارد. از راديو و تلوزيون گرفته تا حرف و حديث مجاني و نقل قول هاي اين و آن. هيچ كس ديگر در غارهاي تنهائي خود زندگي نميكند. و تكرار بي حد و مرز اخبار و احاديث بگونه اي شده كه سيل در فلان قسمت جهان كه منجر به كشته شدن صدها نفر شده، آنقدر روي ما تاثير نميگذارد تا مثلاً كشته شدن چند صد ماهي در فلان قسمت دنيا كه از يك بيماري ويروسي هلاك شده اند. و در كنار اينها تعدادي جوان و نوجوان را مي بينيم كه اسلحه بردست و سيگاري بر گوشه لب و در هوا و زمين براي خودشان تير شليك مي كنند و آخرالامر خوشحال مي شويم كه هواي فرداي شهر و ديارمان احتمالاً كمي ابري خواهد بود و از گرماي آن كاسته خواهد شد. ضروريات كالائي ناظر بر اداره اطلاعات در جهان بگونه اي پيش رفته كه ما را تبديل به موجودات فاقد احساسات كرده است. هركدام از ماها را كه نگاه كنيد در بسياري از دغدغه هاي كنوني دنيا در حد نظريه اي بسيار سطحي واكنش نشان ميدهيم. يكي ميشه طرفدار اسرائيل و آن يكي از مظلوميت فلسطينيان حكايت مي كنه. بخش بزرگي از شعور ناقص ما در اين زمينه را بازي سياست مدارانه در استفاده از اطلاعات بعهده داره. و خبرنگاران كاركنان مجموعه چنين سازمانهايي هستند كه براحتي براي مصالح خود از پوشش هاي خبري معيني استفاده كرده و يا حتي جنگ عراق را بصورت مستقيم عين مسابقه فوتبال نشان ميدهد. و ما با دهاني باز به قابليت تكنولوژيك انسان نگاه مي كنيم و خوشحاليم از اينكه انگار داريم همه قضايا را از نزديك دنبال مي كنيم. حال آنكه هيچ متوجه نيستيم كه چه نقش تخريبي داره بر ضد احساسات ما عمل مي كنه. من مخالف تكنولوژي، جابجائي اطلاعات و امثالهم نيستم. اما ترجيح ميدهم آنچه كه بر جهان اطلاعت ميگذرد را با چشمان باز نگاه كنم. اگه دست من بود، ترجيح ميدادم آرزومند جهاني باشم كه فاقد موضوعيتي براي شكل گيري خبر باشه. و انسانها درست در همان محدوده اي به اطلاعات دست پيدا مي كردند كه ميتوانستند در روند زندگي خود و سايرين پيرامون خود نقشي مستقيم ايفا كنند.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?