کلَ‌گپ

۱۲/۰۱/۱۴۰۰

توزیع مجدد ثروت جهانی با تکیه به پروژه "تغییرات آب و هوائی"


بازسازی بزرگ و مسیر حرکت پول در آن!


عکس: REUTERS / ایو هرمان

والنتین کاتاسانف: 30- مارچ - 2021

   جنبه های گوناگونی وجود دارد که نشان میدهد "تغییرات آب و هوا" و مسئله محیط زیست برای سالهای متمادی موضوع سیاستهای بین المللی خواهد بود. ترس از تحولات آب و هوائی با قدرت تمام به اذهان عمومی پمپاژ می شود؛ اگرچه متخصصان جدی در این زمینه، هیچ دلیلی برای گرم شدن زمین نمی بینند. همه اینها به چرخه فعالیت های خورشیدی مرتبط است که نوساناتی در دمای زمین بوجود می آورد.

    پیش بینی های اولیه در مورد افزایش یک تا دو درجه حرارت روی زمین در اواسط قرن حاضر، تنها صفحه مه آلودی است در برابر دیدگان مردم که اهداف واقعی الیت جهانی را می پوشاند. و این، هیچ ربطی به وضعیت محیط زیست، آب و هوا و به اصطلاح توسعه پایدار ندارد. در وهله اول در میان اهداف فوق، نابودی بخش قابل توجهی از صنعت از روی کره زمین و اکثریت قریب به اتفاق شرکت ها است. یک صنعت زدائی همه جانبه در جریان هست و باقیمانده شرکت ها می باید به چند شرکت جهانی منتقل شوند.

   برای پذیرش تز کاذب فاجعه زیست محیطی و تغییرات جوی، زمان و کار زیادی انجام گرفت. سازمان ملل نقش مهمی در این زمینه سازی ایفا کرد. در سال 1992 در کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست و توسعه پایدار (اجلاس سران دولت ها)، سپس پروتکل کیوتو در سال 1997 به تصویب رسید. در پایان در دسامبر 2015 در پاریس بیش از دویست دولت و حوزه قضائی و حقوقی به توافق تغییر آب و هوا رأی مثبت دادند که به نقطه صفر رساندن انتشار کامل گازهای گلخانه ای و در درجه اول دی اکسید کربن را در مد نظر قرار داده بود؛ آنها به ادعای گرم شدن زمین گردن نهادند.

   مقامات سازمانهای بین المللی که با مسائل محیط زیست و وضعیت آب و هوا درگیر هستند، به خوبی از اهداف پشت این توافق نامه ها و پروژه هائی که در بطن سازمان ملل و نهادهای تخصصی آن و از جمله سازمان هواشناسی و غیره تهیه میشود، بخوبی اطلاع دارند. چنین پرونده هائی به ندرت باز می شوند.

   در سال 1988 سازمان ملل یک هیئت دولتی در زمینه تحولات زیست محیطی را شکل داد. در دسامبر 2007 به این گروه جایزه صلح نوبل اعطاء گردید: "بخاطر تلاش هایش برای ایجاد و انتشار دانش گسترده در مورد تغییرات آب و هوائی و نقش انسان در آن؛ همچنین پایه ریزی اقداماتی ضروری برای مقابله با چنین تغییراتی. ال گور معاون ریاست جمهوری دوره بیل کلینتون این جایزه را دریافت نمود.

   یکی از فعال ترین اعضاء IPCC دکتر اوتمر ادن هوفر، اقتصاددان ارشد موسسه تحقیقات زیست محیطی در پوتسدام آلمان است. وی همچنین یکی از چهره های اصلی در تهیه توافق نامه پاریس بوده است.

   در چهاردهم نوامبر 2010 روزنامه "Neu Zürcher Zeitung" با وی مصاحبه ای انجام داد. این مصاحبه در آستانه کنفرانس سالانه بعدی سازمان ملل درباره آب و هوا بود که در کانکون مکزیک برگزار میشد. ادنهوفر گفت که نشست پیش روی بیش از آنکه یک نشست درباره آب و هوا و تغییرات آن باشد، یک کنفرانس اقتصادی است و باید زمینه ساز تغییراتی اساسی در اقتصاد جهانی گردد. او ایده خود را با یک مثال تشریح نمود: ذخایر ذغال سنگ جهان یازده گیگا تن و بعبارتی (11000 میلیارد تُن) برآورد شده است. او تأکید میکند، اگر بشر نمی خواهد دمای زمین از دو درجه بیشتر شود، ناچار است تنها 400 میلیارد تن از این مجموعه را استفاده کند. بعبارتی بیش از 94 درصد از کل ذخایر ذغال سنگ کشف شده میباید در اعماق زمین باقی بماند. این تصویر همچنین درمورد نفت و گاز طبیعی نیز تقریباً یکسان هست چرا که آنها نیز با انتشار دی اکسید کربن همراه هستند.

   سپس او تأکید می کند: "ما باید از این توهم خلاص شویم که سیاست بین المللی در مورد آب و هوا، یک سیاست زیست محیطی است. این امر ربطی به سیاست های زیست محیطی ندارد و یا مشکلاتی مثل جنگل زدائی و یا سوراخ در اُزن."

   مصاحبه کننده نتوانست از واکنش خود جلوگیری کند: "این امر عملاً به معنای مصادره کشورهائی است که دارای منابع طبیعی هستند!" و ادنهوفر در واکنش گفت: "باید به وضوح گفته شود که ما توزیع ثروت جهانی را با استفاده از سیاست های مرتبط به تغییرات آب و هوائی انجام خواهیم داد. بدیهی است که صاحبان کنونی ذغال سنگ، نفت و گاز این این امر راضی نباشند."

   بیائید همه این مسائل را با زبان و درک خودمان بشکافیم.

  توافق نامه پاریس در 2015 یک معاهده آب و هوائی نیست، بلکه زمینه ای است برای توزیع مجدد ثروت جهان. این طرحی است برای سلب مالکیت کشورهای ثروتمند دارای ذخایر ذغال سنگ، نفت و گاز طبیعی.

   بر اساس بررسی های آمادری BP از وضعیت ذخایر انرژی طبیعی، ده کشور برتر ذخیره نفت: ونزوئلا با سیصدمیلیارد بشکه یعنی: (17.6٪ از ذخایر جهانی)؛ عربستان سعودی با 266.5 میلیارد بشکه (15.6٪)؛ کانادا با 171 و نیم میلیارد بشکه (10%)؛ ایران: 158 و نیم  (9.3٪)؛ عراق با یکصد و پنجاه و سه میلیارد (9%)؛ روسیه با یکصد و نه میلیارد و نیم (6.4٪)؛ کویت با 101 میلیارد و نیم (6%) و امارات با 98 میلیارد بشکه حدود (6%) میباشند.

   از نظر ذخایر اثبات شده گاز طبیعی، روسیه در جایگاه اول جهان قرار دارد. بر طبق برآوردهای اوپک در سال 2019 بیش از 50 میلیارد مترمکعب بوده است، حدود 24 و سه و نیم درصد از ذخایر جهانی. بعداز آن ذخایر جهانی عبارتند از: ایران با شانزده و نیم درصد، قطر با یازده و نیم درصد، ایالات متحده با حدود هفت درصد، ترکمنستان حدود شش درصد، عربستان حدود چهار و نیم درصد، امارات متحده حدود سه درصد، نیجریه حدود کمتر از سه درصد، ونزوئلا حدود کمتر از سه درصد و الجزایر حدود کمی بیشتر از دو درصد.

   طبق تجزیه و تحلیل آماری BP درزمینه ذغال سنگ در جهان، ده کشور عبارتند از ایالات متحده با 27 درصد، روسیه 18 درصد، چین 13 درصد، استرالیا با 8 درصد، هندوستان با 7 درصد، قزاقستان با 4 درصد، اوکراین (به انضمام منطقه دنباس) حدود 4 درصد، آلمان حدود 4 درصد، آفریقای جنوبی و اندونزی با حدود سه درصد صاحبان ذخیره ذغال سنگ قلمداد میشوند.

   به این تصویر البته میباید ذخایر نفت شل را نیز اضافه کنیم. در کل، حدود 345 میلیارد بشکه نفت شل در جهان قابل بازیابی است. بیش از نیمی از کل ذخایر در سه کشور متمرکز شده است: ایالات متحده با حدود هشتاد میلیارد بشکه، روسیه حدود 74 و نیم میلیارد بشکه و چین با حدود سی و دو میلیارد بشکه.

   با جمع بند کل ذخایر مختلف انرژی های فسیلی، فدراسیون روسیه در جهان رتبه اول را داراست و بعبارتی: این کشور هست که میتواند بیشترین ضرر از توافق پاریس را متحمل گردد.

   ویلیام انگدال اقتصاد دان مشهور آمریکائی اخیراً  مقاله ای منتشر نمود: The Great Reset is Here: Follow the Money و در آن توافق نامه پاریس به مثابه مبنائی برای تقسیم مجدد برنامه ریزی شده اقتصاد جهانی می در نظر میگیرد. او نقش و برنامه های ESG (حکومت مداری و مناسبات اجتماعی زیست محیطی) را بعنوان ابزار اصلی در راستای توزیح مجدد ثروت میداند. ESG استانداردهائی را در نظر میگیرد که میباید شرکت ها و سرمایه گذاری ها را با پارامترهای زیست محیطی، اجتماعی تعریف نماید. قرار بر این هست که اجرای استانداردهای حکومتی، اجتماعی و زیست محیطی به بنگاه مالی صخره سیاه یا همان BlackRock واگذار شود.

   همانطور که ویلیام انگدال یادآوری میکند، مبارزه با گرم شدن زمین "یک بازی کاملاً ذهنی و دقیقاً کنترل شده" میباشد که "مسیر سرمایه جهانی را به طرز چشمگیری به سوی یک گروه منتخب از سهامداران و بازیگران اوراق قرضه" هدایت می کند! این برنامه ای است که بنا به دستورالعمل بازسازی بزرگ تا 2030 انجام خواهد شد.

   شرکت هائی که در آنها نقش و حضور کربن بسیار قوی باشد، از سرمایه گذاری محروم و محکوم به فنا خواهند بود. اول از همه، جریان سرمایه گذاری در استخراج سوخت های فسیلی قطع خواهد شد. انگدال می نویسد: چنانچه امروزه صنایع نفت، گاز و ذغال سنگ بمثابه یک منبع اصلی آلودگی ناشی از دی اکسید کربن شناخته شده اند، جریانهای جهانی سرمایه آنها را از سرمایه گذاری محروم می کند. ... ستون فقرات اقتصاد جهانی امروزه صنعت نفت و گاز است و همچنین ذغال سنگ... تحلیل گران صنعت نفت پیش بینی می کنند که طی پنج سال آینده یا حتی کمتر از آن، جریان سرمایه گذاری در بزرگترین بخش انرژی جهانی سقوط خواهد کرد.

   حمله به بنیان های انرژیک هیدروکربن ها آغاز شده است. جو بایدن فرمانی امضاء کرد که صدور مجوز برای تولید نفت و گاز طبیعی در برخی از ایالات از جمله منطقه ساحلی را ممنوع می کند. ساخت خط لوله کی استون از کانادا به سوی ایالت تکزاس قطع شده است. دولت بایدن با هماهنگی نزدیک با BlackRock در حال تهیه اسنادی است که میباید از استانداردهای ESG تبعیت کرده آنها را قانونی نماید. در آینده ای نزدیک، شرکت های آمریکائی که در زمینه استخراج ذغال سنگ، نفت و گاز طبیعی فعالیت دارند، منبع مالی شان قطع خواهد شد. پس از آن "حافظان نظم جدید بدون کربن" تلاش خود برای برقراری همین نظم در بیرون از آمریکا را آغاز خواهند کرد.

 منبع:

https://www.fondsk.ru/news/2021/03/30/pereraspredeljaem-mirovoe-bogatstvo-s-pomoschju-klimaticheskoj-politiki-53267.html



This page is powered by Blogger. Isn't yours?