کلَ‌گپ

۱۶/۰۱/۱۴۰۰

کووید 19: شکست روش غربی

  

   اپیدمی کووید 19 کل جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است، اگرچه مرگ و میر آن از 0.0003٪ در چین تا 0.016٪ در آمریکا تفاوت آماری داشته، بعبارتی در آمریکا بیش از 50 برابر بوده است. این تفاوت ها را می توان بر مبنای ژنتیکی توضیح داد؛ اما مهمتر از همه میتوان از رویکردهای پزشکی صحبت کرد، بعبارتی: غرب دیگر مرکز تعقل و علم در جهان محسوب نمی شود.


 

   پیش ازهرچیز باید در نظر بگیریم که ورود کووید 19 به غرب از طریق ایتالیا بوده است. امروزه، ما کمی بیشتر درباره این ویروس می دانیم، اگرچه علیرغم آن غربی ها هنوز در مورد آن دچار سوء تفاهماتی هستند.

 

1. ویروس چیست؟

   علم برای تعاریف خود مبنائی جهانی دارد: برای توضیح پدیده ها و موضوعات فرضیه هائی را با مشاهده بیان می کند. با این حال، سعی میشود آنرا به زبانها و فرهنگ های مختلف توضیح دهد، که همین جنبه باعث برخی سوء تفاهمات می شود.

   به عنوان مثال، ویروس ها طبق تعریف اروپائیان موجوداتی زنده هستند، اما همزمان مطابق تعریف انگلوساکسون ها از زندگی، فرای زندگی متعارف قرار میگیرند. از اینجاست که این تفاوت های ادراکی ما را به سوی رفتارهای مختلف می کشاند. برای انگلو-ساکسون ها، ویروس ها باید از بین بروند، در حالیکه برای اروپائیان تا همین سال گذشته مهمترین مسئله، سازگاری با آنها مطرح بود.

   من نمی گویم یک نگرش بر دیگری ارجح است و قادر نیست که با روشی متفاوت از فرهنگ به آن نگریسته شود. من خیلی ساده میگویم که هر کسی دنیا را به روش خود می فهمد. ما باید تلاش کنیم تا دیگران را بفهمیم و فقط در صورتی که درک باز و گشاده ای داشته باشیم، قادر به انجام کاری در این زمینه خواهیم بود.

   غرب ممکن است بمثابه یک نهاد سیاسی کمابیش همگن به نظر آید، اما حداقل از دو فرهنگ کاملاً متفاوت شکل گرفته است. حتی رسانه ها به طور مداوم این تفاوت ها را نادیده می گیرند. با اینهمه ما باید تلاش کنیم تا کماکان نسبت به آن آگاه باشیم.

   اگر ویروس ها را موجوداتی زنده بدانیم، باید آنها را مثل کرم و انگل در نظر بگیریم. آنها به دنبال زندگی به هزینه میزبان خود هستند و نه در تلاش برای کشتن آن. زیرا خودشان هم همراه آن خواهند مرد. آنها سعی می کنند با تغییر در گونه ها، با میزبان سازگار شوند تا جائی که راهی برای زندگی بدون کشتن بیابند. بنابراین، Covid-19 پیام آوران آخرالزمان نیستند. آنها بطور مثبت در راستای تکامل گونه ها هستند.

   برنامه اولیه لاک داوون و بستن تمامی گذران روزمره جامعه ابتدا به ساکن توسط وزیر دفاع آمریکا یعنی دونالد رامسفلد در سال 2004 به تصویب رسید. این امر یک برنامه برای مبارزه با یک بیماری ویروسی و یا همه گیری نبود، برای ایجاد بیکاری گسترده و نظامی کردن جوامع غربی بود. در اروپا این ایده توسط دکتر ریچارد هاچت Dr. Richard Hatchett مشاور امور بهداشتی پنتاگون و اکنون رئیس CEPI مطرح گردید. نقل از او بود که در ارتباط با Covid-19 رئیس جمهور فرانسه مکرون این اصطلاح بکار گرفته شد که: "ما در جنگ هستیم!"

   در همین راستا، اگر کسی معتقد باشد که ویروس ها موجودات زنده هستند، نمی توان به مدل های پیشنهادی برای برخورد با اپیدمی که توسط پرفسور نیل فرگوسن از کالج امپریال لندن و پیروانش مطرح شده، گردن گذاشت یا افرادی مانند سیمون کوشمز از مشاورین کاخ الیزه به این ایده ها اعتبار داد. طبق تعریف، رشد هر موجود زنده امری خودویژه و بیرون از درک عمومی آن نیست. طرح های اولیه مقابله با اپیدمی و آنگاه تداوم روش هائی مشابه، مزخرفاتی بیش نبوده و نیستند. پرفسور نیل فرگوسن تمام زندگی خود را صرف طرح پیش بینی فجایعی کرده که هیچگاه رخ نداده است.

 

2. دربرابر پاندمی چه باید کرد؟

   در برخورد با بیماری های همه گیر در طول تاریخ با ترکیبی از جداسازی بیماران از یک سو و افزایش حمایت های بهداشتی از سوی دیگر روبرو بوده ایم که با موفقیت پیش رفته است.

   در برخورد با یک اپیدمی ویروسی، راه درست این نیست که با ویروس مقابله شود، بلکه بیماری های باکتریائی دیگر موجود در افراد آلوده به ویروس هست که موضوع مقابله در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، آنفولانزای اسپانیائی سالهای هجده تا بیست قرن گذشته یک بیماری ویروسی بود. حتی ویروس مورد نظر ویروسی خوش خیم بود، تنها شرائط جنگ و پس از آن و وضعیت نامناسب بهداشتی باعث رشد بیماری های باکتریائی فرصت طلب شده و عامل کشتار وسیع گردید.

   از دیدگاه پزشکی، جداسازی فقط برای بیماران و فقط و فقط برای آنها اعمال می شود. در طول تاریخ هیچگاه جمعیت سالم را برای کنترل بیماری در قرنطینه قرار نداده اند. دردنیای پزشکی شاهد نخواهید بود که حتی همین محدودیت ها را بیش از یکسال ادامه دهند.

   محدودیت های فعلی نه اقداماتی پزشکی است، نه سیاسی، بلکه کاملاً جنبه اداری دارد. هدف آنها کاهش تعداد بیماران نیست بلکه گسترش آلودگی آنها در گستره زمانی است تا به یکباره بخش های خاصی از بیمارستان را درگیر خود نکنند. هدف، جبران مدیریت ضعیف موسسات بهداشتی است. بیشتر اپیدمی های ویروسی عموماً تا سه سال طول می کشند. در مورد کووید 19 به نظر میرسد که دوره متعارف و طبیعی آن با اقدامات اداری زمان بیشتری را در برگیرد.

   محدودیت هایی که در چین بوجود آمده بود، دلایل پزشکی نداشتند. دولت مرکزی برای تصحیح خطاهای مسئولان محلی آنرا بکار گرفت. چینی ها به آن: "مدیریت بهشتی" می نامند.

   استفاده از ماسک های جراحی توسط جمعیت سالم هیچگاه برای مقابله با ویروس های تنفسی موثر نبوده است. در واقع، تا پیش از کووید 19 هیچگاه مطرح نشده بود که ویروس های تنفسی از طریق ذرات موجود در دهان منتقل می شوند، بلکه بصورت اسپری امکان انتقال وجود دارد. برای آن فقط ماسک های گازی هستند که موثراند. البته این احتمال وجود دارد که کووید 19 یک ویروس خاص از یک تیره جدید باشد. اما این یک فرضیه نامعقول و غیر منطقی است که پیشتر در رابطه با بیماری سارس مطرح شده بود که خیلی سریع کنار گذاشته شد.

   این نکته نیز حائز اهمیت است که کووید 2 یا بیماری سارس، تنها در آسیا و در سال 2003 و 2004 مطرح شد و در غرب هیچ اشاره ای به آن نشده است. اگرچه این بیماری یک اپیدمی بود و دقیقاً وضعیت مشابهی مثل کووید 19 داشت. کووید 2 با مهارکننده هائی همچون اینترفرون آلفا و پروتئاز درمان میشوند، هیچ واکسن ویژه ای برایش وجود نداشته و تولید نشده است.

 

3. آیا می توانیم بیماری را که چیزی از آن نمی دانیم، درمان کنیم؟

   حتی اگر ویروسی را نشناسیم، کماکان مجبور هستیم علائم ناشی از آن را در نظر گرفته و آنرا درمان کنیم. این تنها راهی است که میتوان به تسکین بیماران و حتی بیش از آن برای شناختن دقیق بیماری بکار گیریم.

   با اینهمه سیاسمتداران غربی ترجیح داده اند کووید 19 را درمان نکنند، بلکه تمام پول خود را برای خرید واکسن بکار گیرند. این تصمیم در اصل برخلاف سوگند بقراطی است که هر پزشک غربی خود را بدان متعهد میداند. البته بسیاری از پزشکان غربی کار خود را می کنند، با اینهمه آنرا با احتیاط انجام میدهند مبادا به تحریم ها و محرومیت های اداری دچار گردند.

   علیرغم همه اینا، برای درمان این بیماری در کشورهای غیرغربی چندین دارو بکار گرفته میشود.

    - از همان ابتدای سال 2020 یعنی حتی پیش از رسیدن پاندمی به غرب، کوبا نشان داد که میتوان برخی از بیماران را با دُزهای کمی از اینترفرون آلفا (ب2) - (IFNrec) – تحت درمان قرار داده و معالجه کرد. چین کارخانه ای برای تولید این داروی کوبائی در مقیاس وسیع در فوریه 2021 ساخت و از آن برای انواع خاصی از بیماران استفاده می کند.

   - چین همچنین از داروی ضد مالاریا یعنی کلروکین فسفات استفاده می کند. بر همین مبنا بوده که پرفسور دیدیدر رائولت از هیدروکسی کلروکین استفاده کرد که خود یکی از متخصصان برجسته آن در جهان است. این دارو با وجود اخبار جعلی ناخوشآیند "لانست" و رسانه های مسلط نسبت به آن ابراز شده و آن را سمی کشنده نامیدند، داروئی رایج است که برای میلیاردها انسان تجویز می شود و در بسیاری از کشورها با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد.

   - کشورهائی که روشهای مغایر با کشورهای غربی بکار گرفته، یعنی آنهائی که مراقبت های بهداشتی را نسبت به واکسن ها در اولویت قرار داده اند، در مجموع کوکتلی از داروهای ارزان قیمت از جمله هیدروکسی کلروکین و ایورمکتین تولید کرده اند که به طور گسترده کووید 19 را درمان می کند. نتایج بسیار چشمگیر بوده، علیرغم آن غربی ها ارقام منتشر شده توسط این کشورها به رهبری چین را کماکان زیر سوال می برند.

   و در پایان، ونزوئلا توزیع گسترده Carvativir را آغاز کرده که داروئی مشتق شده از آویشن است و نتایج چشمگیری نیز داشته است. گوگل، فیس بوک و کمی دیرتر توییتر نیز هر گونه اطلاعاتی در این مورد را سانسور کرده اند؛ درست همانطور که "لانست" سعی نمود هیدروکسی کلروکین مطرح شده توسط پرفسور دیدیدر رائولت را بی اعتبار جلوه دهد.

 

4. این اپیدمی چگونه به پایان می رسد؟

   کشورهائی که راههای طرح شده در بالا را بکار می گیرند، اگرچه کووید 19 هنوز وجود دارد، اما اپیدمی در حال حاضر پایان یافته است. واکسن ها نیز تنها به افرادی ارائه میشود که در معرض خطر جدی هستند.

   در غرب، جائی که از معالجه مستقیم بیماران امتناع میشود به نظر میرسد تنها راه حل را در واکسیناسیون کل جمعیت در نظر گرفته اند. لابی های داروئی قدرتمند تلاش می کنند استفاده گسترده از واکسن های گران قیمت را جایگزین داروهای هزاران بار ارزان تر نموده و واکسیناسیون عمومی را پیش ببرند. این امر موجب رقابتی مرگبار بین دولتها برای استفاده از دُزهای تولید شده موجود به هزینه مردم خود شده است.

   بیش از چهارصد سال هست که غرب منادی عقلانیت بوده و مدافع علم شده بود. امروز دیگر چنین منطقی را در رفتارش نمی بینیم. هنوز البته دانشمندان بزرگی همچون پرفسور دیدیدر رائولت هستند و پیشرفت های فنی وجود دارد که توسط واکسن های RNA  پیام رسان قابل اثبات هستند. اما دیگر سخت گیری های منطقی علمی بکار گرفته نمیشود. همچنین باید بین مناطق غربی نیز تمایز قائل شد. کشورهای انگلوساکسون (انگلستان و ایالات متحده آمریکا) بودند که توانستند واکسن های RNA پیام رسان تولید کنند نه اتحادیه اروپا که بطور کلی ابتکار عمل خود را از دست داده است.

   میتوان اذعان داشت که: مرکز جهان تغییر کرده است. 

تیری میسان: اول آوریل 2021

   منبع:

https://www.voltairenet.org/article212587.html

 


This page is powered by Blogger. Isn't yours?