| کلَ‌گپ | ||
۱۲/۰۶/۱۳۹۶رنج های ورتر جوان به من گفت: نمیدونم چرا این وضعیت منو مدام به یاد "رنج های ورتر جوان " میندازه.
صحبت هامون مسیر
پر پیچ و خمی رو دنبال کرد. دیرتر وقتی به گوشه های مختلف صحبت هامون فکر می کردم
بیاد آن کتاب افتادم. مگه در این کتاب چه نوشته شده بود که "او" اینچنین
به یادش می افتاد؟ چه رازی در این کتاب بود که اینچنین روی ذهن زیبایش تأثیر
میذاشت؟
کتاب رو به هر
زحمتی بود پیدا کردم. خیلی زود به این نتیجه رسیدم که چه کار با ارزشی کرده مرا با
این کتاب آشنا کرده و چطور من برای همیشه مدیون این رفیق جانان شده ام.
خوندن کتاب "
رنج های ورتر جوان " از گوته مثل قبول شرکت و حضور در گشت و گذاری است در
جهانی رویایی و دلپذیر. داستان ساده تر از آن هست که خود عامل جذب خواننده باشد
اما گشت و گذار در روح و ذهن عاشقانه و مفاهیمی که بطرز شگفت انگیزی قابل درک و
پذیرش هستند، تأثیری بی پایان بر روح انسان باقی میذارند. کیست که در پستوهای ذهن
خود با چنین گذرانی برخورد نکند؟ کیست که چنین گذرانی رو تجربه نکرده باشه؟ حتی
تجارب آن هم صرفاً منحصر به "ورتر" جوان نیست. زمان چه کاره هست؟ چه
نقشی میتونه در چنین فراز و فرودی ایفا کنه؟
آه، بی تابی های بی
پایان روح انسان در لحظات عاشقانه! وقتی که از تمام فضای پیرامون تو حتی ذره ای
هوای تازه نمی یابی که بتوانی تنفس ات را شکل داده و سروسامان دهی. جان تو در آتشی
میسوزد که هیچ شعله ای از آن نمایان نیست. نه درد هست و نه لذت. یک نقیص بزرگ هستی
و گذران آن. درست بر خط مرزی این دو. یک خلاء. جای درد را نمیتوانی بیابی در حالی که تمام
وجودت در درد غوطه ور هست و در عین زمان در سلامت کامل بسر می بری.
وقتی با نوشته ای
روبرو میشوی که دقیقاً پنهانی ترین زوایای فراز و فرود روح انسانی را هدف میگیرد،
در برابرش سر تعظیم فرود می آوری. نتیجه کار؟ دنبال چه نتیجه ای می توان بود؟
زندگی برای رسیدن به نتیجه نیست و کلمات این کتاب ترا به اعماق می برد بدون اینکه
درگیر حجم خاصی بوده باشی و چه بسا احساس می کنی هنوز در ابتدای راه هستی!
در زمان خواندن
کتاب به روحی آزاد احتیاج هست؛ بی هیچ انتظار خارق العاده ای و تنها و تنها دل دادن
به جادوی کلمات. و من، چقدر خوشبخت بودم که در برابر این کلمات و جادویش قرار
گرفتم!
قدردان تو رفیق
عزیز و جانانم.
|
een plaats voor mijn gedachten en ideeën! جائی برای انعکاس افکار و ایده هایم! نوشته‌های قبلی:
پیوندها:
خالواش - وبلاگی موازی زمزمه‌هایی روی کاغذ ترجمه بنیاد کریشنامورتی - در آمریکا گشت‌ها *تماس بایگانی:
| |
